در حیرت

۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

کرم نما و فرودآ که خانه خانه ی توست!

دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۱، ۰۶:۱۱ ق.ظ
گاهی آدمی دلش را محکم می کند به کسی یا چیزی. مثلاً دلش قرص است که استاد است یا مدیر کل. گاهی دلش به مالش قرص است که فلان قدر در بانک دارد و بهمان تومان سرمایه منقول و مستغلات. گاهی هم به همسر و فرزندانش که پشتش هستند و هوایش را دارند و بی کس نیست. اما درست در همین مواقع انگار دستی از غیب بیرون می آید تا نشان دهد چقدر بیهوده فکر می کرده است. شاید خود پروردگار غیرتی می شود و می خواهد به او بفهماند که حرم دل فقط جای خودش است. هر کس دیگری در آن نامحرم است  و لاجرم یا اسباب خانه را خراب می کند یا از آن غارت. این جور مواقع فقط با یک چیز می شود دل را آرام کرد. اینکه بروی به درگاه خودش و رک بگویی اشتباه کرده ام. ندانسته درهای دلم را بار گذاشتم تا اغیار در آن راه یافتند. حالا که فهمیده ام بیا و خودت دلمان را تحوبل بگیر. خودت آبادش کن و دستی به سر و صورتش بکش. همان طور که شایسته جایگاه و جلوس خود توست.
  • حیران

وضعیت آلودگی هوای تهران در سال های اخیر

شنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۳۰ ق.ظ
شهروندان تهرانی در سال‌های گذشته فقط در پاییز و زمستان با مشکل آلودگی هوا مواجه بودند. در سال 89 اما در شش ماهه اول سال، 32 روز هوا در وضعیت ناسالم قرار داشت و این در حالی است که بر اساس استانداردهای سلامتی فقط یک روز در طول سال هوا می‌تواند در شرایط ناسالم قرار داشته باشد. بر این اساس می‌توان گفت الگوی آلودگی هوای تهران در سالیان اخیر تغییر کرده است. همچنین شرایط آنقدر برای شهر سخت شده که دیگر طبیعت تهران، توان پالایندگی هوا را ازدست داده است.در حال حاضر آلاینده‌های اصلی هوای تهران عبارتند از: هیدروکربن‌های نسوخته مثل بنزن، اکسیدهای نیتروژن، منوکسید کربن، دی اکسید گوگرد و ذرات معلق شامل ریزگردها. به گفته روابط عمومی شهرداری تهران بیش از 89 درصد آلاینده‌های تهران متعلق به ناوگان حمل و نقل شهری است و در این میان سهم صنعت و دیگر آلاینده‌ها از مجموع آلاینده‌های هوای تهران تنها 11 درصد است. در این میان سهم خودروهای سبک از مجموع آلاینده‌های خودرو در تهران، 50 درصد، خودروهای گازوئیلی (شامل خودروهای سنگین واتوبوس‌‌ها) 30 درصد و موتورها، 20 درصد را شامل می‌شوند. به این ترتیب می‌توان گفت سوخت و خودروی غیر استاندارد عوامل اصلی آلودگی هوای پایتخت هستند.خودروهای فرسوده هم سهم قابل توجهی در آلودگی هوای شهر تهران دارند. چنان که یک خودرو وانت نیسان با تکنولوژی 30 سال پیش، 120 گرم آلاینده در یک کیلومتر تولید می‌کند، این رقم در مورد خودروی پیکان، 60 گرم و برای خودروهای نسل جدید، یک گرم در هر کیلومتر است. این در حالی است که خودروهای نسل قدیم و فرسوده، 900 گرم آلاینده در هر کیلومتر تولید می‌کنند.در سال 89 فقط 59 درصد از روزهای سال هوا عاری از مقدار غیرمجاز آلاینده دی‌اکسیدکربن بوده است. این در حالی است که در بسیاری از شهرهای دنیا تعداد این روزها صفر است. تهران همواره در طول سال‌های گذشته در این شاخص جزو 10 شهر آلوده دنیا بوده است.بنزن که در نتیجه سوخت ناقص بنزین در موتورهای احتراق داخلی تولید می‌شود در تهران بیش از حد مجاز و حدود 100 برابر بیشتر از توکیو است. سختگیرانه‌ترین استاندارد موجود برای گاز بنزن متعلق به کشور ژاپن و در حدود 3میکرو گرم در متر مکعب است. بنزن، ترکیبی بسیار خطرناک است که به سرعت تبخیر می‌شود. بنزن از طریق استنشاق یا حتی پوست جذب می‌گردد و در صورت جذب از بدن دفع نشده و در بافت‌های چربی ذخیره می‌شود. مقدار بالای بنزن در بنزین مصرفی و همچنین سوخت ناقص در موتورهای احتراق داخلی از عوامل اصلی انتشار این آلاینده در هوای تهران است.ریزگردها هم میهمانان ناخوانده‌ای هستند که از بیابان‌ها و مناطق خشک کشورهای عراق و عربستان راهی تهران می‌شوند. حضور این ذرات در آلودگی تهران چند سالی است که به شدت افزایش یافته و نگرانی‌هایی را برای سلامتی کودکان و افراد مسن ایجاد کرده است. بادهایی که از سمت غرب و جنوب غرب به داخل ایران می‌وزند ذرات گرد و غبار را با خود حمل می‌کنند. ذرات سنگین‌تر در مناطق مرزی مثل خوزستان، کردستان و ایلام زمین‌گیر می‌شوند و ذرات ریزتر به مناطق مرکزی ایران شامل استان مرکزی و تهران راه می‌یابند. نکته قابل توجه این است که هر چه این ذرات ریزتر باشند آسیب بیشتری برای انسان به همراه دارند. علاوه بر این، ساخت‌و‌سازها و راه‌های خاکی هم از دیگر منابع تولید گرد و غبار شهری هستند.آلودگی هوای تهران از بعد اقتصادی هم خسارات جبران‌ناپذیری داشته است. به طوری که بر اساس برآورد بانک جهانی در سال 2004 خسارت ناشی از آلودگی هوا در کشور بالغ بر 8 میلیارد دلار بود که این رقم در همان سال با یارانه خرید بنزین از خارج برابری می‌کرده است. بر اساس تخمین‌ها از این رقم حدود یک سوم خسارات هوای آلوده در شهر تهران بوده است.
  • حیران

زلزله از نگاهی کاملا متفاوت!

چهارشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۱، ۰۶:۱۵ ق.ظ
همانطور که حتماً می دانید چند روز پیش در استان آذربایجان شرقی زلزله ای آمد که تلفات مالی و جانی مختصری در پی داشت. در زیر مکالمه ای را درباره این واقعه می آورم. مکالمه ای که واقعی است و در روز روشن دیده و شنیده شده است! ع ا: من متعجبم که چرا در ماه رمضان و پس از شب های قدر زلزله رخ داده؟ مگر نه این است که دعای مردم قضا و قدر و بلایا رو دفع می کنه؟ ر ص: خوب ما که نمی دانیم در آن مناطق مردم چه جوری بوده اند؟ غیر از این هر بلایی هم توسط دعا رفع نمی شود که. ع ا: ولی رحمت خدا که شامل حال یک عده کم می شه. در ماه رمضان زلزله اومدن عجیب است واقعاً! م ش: حالا فکرش را بکنید تهران زلزله بیاد. چه فاجعه ای اتفاقی می افته... ع ا: اگر بزرگانی مثل حاج آقا خ نبودن که شاید بارها هم تهران زیر و رو شده بود. ر ص: من وقتی آقا سفر استانی می ره نگرانم. ترسم از همون وقت هاست! م ش: !!!!! {همراه سکوت} ع ا: اما دعای ایشان و حضور کسایی مثل حاج آقا خ هم کم نیستا! یادم می آد حاج آقا ب نقل میکرد که حاج آقا ص هر هفته یکی دوبار به در مسجد ایشان می ره تا فقط روی ایشان را ببوسه... پ.ن 1: این مکالمه کاملا جدی و در فضای فکری خاص این افراد رد و بدل شد! پ.ن 2: یعنی آقایان ر ص، ع ا و م ش فکرش را هم نمی کردند مکالمه شان بیاید روی وب!خواستم شرحی بر این گفتگو بنویسم که بهتر است باشد برای بعد! اما از دوستانی که این پست را می خوانند می خواهم نظرشان را رک و صریح بنویسند تا بدانم چگونه درباره اش فکر می کنند. پ.ن3: چند ماه قبل هم یکی از روحانیون برجسته بی حجابی را از عوامل وقوع زلزله و بلایای طبیعی در تهران ذکر کرده بود!
  • حیران

استبداد: فرد یا حکومت؟

يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۱، ۰۱:۰۰ ب.ظ
دوستی در ذیل مطلبی که درباره خودبینی مستبدان و به طور مشخص شخص شاه بود نظری گذاشته اند که قابل تأمل است. خلاصه آن پست این است که استبداد از تملق اطرافیان و مداحان یک حاکم شروع می شود و بعد از مدتی او خود باور می کند که همه چیزدان است و قدرت یا نیرویی ماورایی دارد. نظر انتقادی نسبت به آن هم این است که این گونه نقش خود فرد در حکومت چه می شود؟ آیا این نوع توجیه نوعی سلب مسئولیت کردن از فرد نیست؟ من در میانه این بحث، بحث دیگری را پیش میکشم که یک حکومت را چگونه می توان تحلیل کرد؟ حکومت مجموعه ای پیچیده از قوانین، مناسبات سیاسی و  اقتصادی و افراد بر سر کار است. می توان در اولین سطح بررسی و تحلیل یک حکومت یکایک سران و حاکمان آن را از نظر گذراند. در این سطح خوبی و بدی یک حکومت وابسته به خوبی یا بدی حاکمان آن می شود. در چنین شرایطی وقتی می گوییم حکومتی مستبد است منظورمان این است که فردی با روحیه و منش استبدادی بر سر کار است. به این ترتیب تمام مشکل به  هیئت حاکمه بر می گردد و تلاش برای تغییر آنها به معنی تلاش برای تغییر رویه گذشته است. شاید بتوان گفت در قرون پیش در اروپا و تا همین 100 سال پیش در ایران خودمان چنین تحلیلی برای حکومت بیراه نبوده است. چرا که جامعه و بالتبع نوع حکومت آنقدر پیچیده نبوده و نظرات و منش یک فرد به آسانی اثرات خود را در بدنه ی حکومت و کارهای جاری می گذاشته است. اکنون اما با توسعه اقتصادی، گسترش روابط جامعه و تقسیم کار، حکومت نیز پیچیده و گسترده شده است. دیگر امروز نمی توان تمام بار نقص یا مزیت یک حکومت را بر دوش یک فرد و تفکرات یا روحیات او دانست. آنچه مهم تر و تاثیرگذارتر است سیستم حکومتی است. در این سیستم است که افراد سلسله مرتب قدرت را طی و به یک نوع فرهنگ یا فضای کاری عادت می کنند. به این ترتیب نمی توان از استبداد یک فرد سخن گفت. یک سیستم یا نظام حکومتی طوری چیده شده است که از آن نتیجه ای جز استبداد بر نمی آید. افراد از این منظر درست مثل یک ورودی و خروجی به یک برنامه کامپیوتری هستند. الگوریتمِ بنا شده است که فرد را به یک مستبد تبدیل می کند یا نهایتاً تنها به افرادی اجازه ارتقاء می دهد که روحیات خاصی داشته باشند. با تمام این تفاصیل هر چند نمی توان فرد و مسئولیتش را کتمان کرد. اما باید گفت منشأ استبداد نه یک فرد بلکه مجموعه ای از عوامل و روابط است که همان طور که دکتر زیبا کلام گفته اند تملق و مداحی خود از مهمترین آنهاست.
  • حیران

خصوصی 1.3

جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۱، ۱۱:۳۰ ق.ظ
خصوصی برای خودم. به قول آن شاعر چقدر زود دیر می شود. چقدر دیر آدم ها متوجه عواقب کارهایشان می شوند. شاید یکی از بزرکترین حسرت های این عالم این باشد که کاری کنی و بعد پشیمان شوی. یا عکسش کاری نکنی و بعدها پشیمان انجام ندادنش شوی! من خود قبل ها چنین حسی را تجربه کرده ام. یکی از دلایلی که نتوانستم موقع تمام کردن های فاطمه تماشاچی باشم همین بود. همیشه خدا از حسرتی که بعدا به جانم افتد می ترسیدم و حاضر می شدم غرورم را زیر پا بگذارم و به دنبالش روم. دنبال رفتن هایی که مادرم اسمش را منت کشی و کوچک کردن نامیده است و خبر از کش و قوس و بطن ماجرا ندارد. من برای همین به مادرم حق می دهم. اما چرا مادر او که بیشتر می دانست این ها را باید به مادرم می گفت؟ چرا باید طوری حرف می زد که جای برگشتی باقی نماند؟ چرا کارهایی که برای دلم کردم به ضررم تمام شد. چرا آن کس که باید قدرش را می دانست تحقیرش کرد و آنان که باید تحسینم می کردند آن را چماقی کردند بر سرم؟ جز این بود که نمی توانستم تعهد و دوست داشتنم را بشکنم ؟ ولی حالا همه ی آنها به دنبال دویدن تعبیر شده است؟ این انصاف است؟ من از گذشته خود آموختم نباید مغرور باشم و نظاره گر. آموختم برای به دست آوردن آنچه ارزشمند است باید تلاش کرد و از خودت عبور کنی. ای کاش او هم قبل از این آموخته بود که خوشبین تر باشد. که صبر کلید هر پیروزی است و حلم صفتی بهشتی است. کاش این ها را می دانست و کار را به جایی نمی رساند که من را ناتوان و مستاصل کند. کاش 30 دقیقه می توانست منتظر باشد و روزی را برایش نقشه ها داشتم خراب نمیکرد. کاش می دانست که ساختن هنر می خواهد و انرژی. برای خراب کردن وقت هست! کاش می توانست کمی خوشبین باشد تا روزی را که برای آمدنش بسیار زحمت کشیدم و برایمان سرنوشت ساز بود خراب نکند. همه این ای کاش در ذهنم رژه می روند و حالا شده ام مثل کسی که در میان دریا روی یک تکه یخ گیر کرده است! کاملا مستاصل و نا توان. نه م یتوانم تکانی بخورم و نه راه پس و پیشی دارم. چقدر زود دیر می شود برای فهمیدن روز ها و لحظاتی که خراب کردیم و حالا باید افسوش را بخوریم. برای چیزهایی که می توانستیم داشته باشیم و حالا دور از دسترس اند. برای لحظات خوبی که می توانستیم داشته باشیم و دیکر ممکن نیستند! چقدر زود دیر می شود.
  • حیران

همنشینی با قرآن

شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۱، ۰۱:۰۵ ب.ظ
قرآن را که می خوانی در میانه آیاتش به انذارها و هشدارهایی برمی خوری که برای بسیاری از ما فراموش شده اند. آنقدر که دین را کرده ایم محدود به ولایت و تسبیح و حجاب! آنقدر که یادمان رفته دین آمده است برای رواج خیر و مهربانی. برای پروش و تربیت آدمهایی از جنس خود پیام آورش.امروز به سوره ماعون برخوردم و یکی از این هشدارها سخت ترساندم. آنجا که خداوند نه به منافقین یا کفار بلکه به نمازگزاران رو می کند و آنها را مورد سرزنش و ملامت قرار می دهد. از این بابت که یتیم را نوازش نمی کنند و فقیران را از یاد برده اند. بعد هم آنان را ریاکارانی می نامد که نمازشان همراه ضعف و سستی است. ریا می کنند یعنی در دینداریشان خود نمایی و فخر فروشی فراوان است. حج می روند، نذری می دهند و حتی هیئت راه می اندازند اما به این قصد که حاجی صدایشان کنند و خودی نشان دهند.  حرف آخرش این است: اینان کسانی هستند که خیرشان به کسی نمی رسد!من و شمای نمازخوان چقدر به فکر یتیمان و فقیران شهر و محله مان هستیم؟چقدر نیازهای دیگران را رفع می کنیم در حالی که نفعی به خودمان نرسد؟در وقت تنگدستی و نیاز چند نفر امیدشان به خیر ماست؟بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِیمِ أَرَ‌أَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ ﴿١﴾ فَذَٰلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ ﴿٢﴾ وَلَا یَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿٣﴾ فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ ﴿٤﴾ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿٥﴾ الَّذِینَ هُمْ یُرَ‌اءُونَ ﴿٦﴾ وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿٧﴾ ترجمه (از آقای بهرام پور) بسم الله الرحمن الرحیم آیا آن کس را که دین را تکذیب مى‌کند دیدى (۱) پس او همانست که یتیم را به خشونت مى‌راند (۲) و بر اطعام بینوا، ترغیب نمى‌کند (۳) پس واى بر نمازگزاران (۴) آنان که از نمازشان غافلند (۵) آنها که خودنمایى مى‌کنند (۶) و از رفع نیاز دیگران دریغ مى‌ورزند (۷)
  • حیران

درک اخبار رسانه ملی

سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۱، ۰۸:۰۰ ق.ظ
مدتها بود که نحوه خبررسانی رسانه ملی برایم مورد سوال بود. از خود می پرسیدم چگونه است که وقتی تورم در کشورهای اروپایی 2 درصد افزایش می یابد در خبرهای رسانه ملی به دفعات پخش و تحلیل می شود اما وقتی در جامعه خودمان تورم این قدر نوسان دارد هرگز ذکری از آن به میان نمی آید؟ چگونه است که بیکاری در جامعه خودمان وجود ندارد یا مورد غفلت واقع می شود، ولی نرخ بیکاری ایالات متحده و کشورهای اروپایی هر شب نقل محافل خبری رسانه ملی است؟ تا اینکه چند شب پیش مقایسه ای از زبان مقام گرانقدر رهبری (حفظه ا.. تعالی) شنیدم که پاسخی  به سوالاتم بود. ایشان در دیدار با مسئولان نظام پس از مقایسه اروپا و ایران فرمودند: "مشکلات اقتصادی کشورهای غربی با مشکلات اقتصادی کشور ما تفاوت اساسی دارد زیرا مشکلات ما همانند مشکلات گروه کوهنوردی است که در حال حرکت به سمت قله، دچار مشکلاتی می شود اما حرکتش همچنان ادامه دارد در حالیکه مشکلات اقتصادی غرب همانند اتوبوسی است که در زیر بهمن مانده است" به این ترتیب باید گفت مشکلات اقتصادی غرب اولاً مشکلاتی است که به سقوط آن کشورها می انجامد و ثانیاً مشکلاتی است که ریشه ای و اساسی است. اما اقتصاد ما رو به پیشرفت و شکوفایی است و اگر با سختی ها و مشکلاتی روبراه هستیم از نوعی است که باعث رشد و ارتقاء مان خواهد شد. علاوه بر آن این سختی ها جزئی و گذرا و موقتی است. بر همین اساس درست مثل یک گروه کوهنوردی نباید چندان مشکلات را پررنگ کرد تا در میان مردم باعث ایجاد ناامیدی و سستی شود. اما به همین نسبت چون غرب دشمن ماست ذکر شکست ها و یادآوری سقوط آنها باعث روحیه بخشی به نیروهای خودی و مردم است. پ.ن: به نظر می آید عملکرد صدا و سیما حداقل در بخش سیاسی تابع نظریات مقام معظم رهبری است. بنابراین برای درک راهبرد و خط مشی رسانه ملی در ارائه اخبار و تحلیل به مخاطب رجوع به سخنان و نظرات مقام معظم رهبری کمک شایانی در رفع شبهه ها می کند.
  • حیران

در مذمت خودبینی

پنجشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۳۵ ق.ظ
به هر کس دیگری هم که در طول 37 سال فرمانروایی‌اش علی‌الدوام گفته می‌شد که نابغه است، فرمانروایی تاریخی است، شاهنشاهی بزرگ است، کم کم دچار این باور می‌شد که واقعا هم هست. در سال‌های اواخر سلطنتش، شاه سابق فقط یک فرمانده بزرگ، یک نابغه، یک معجزه و یک رهبر فداکار و قهرمان توصیف نمی‌شد بلکه به تدریج در جایگاه «خدایگان» قرار گرفته بود. به تدریج در سخنرانی‌ها، در مطبوعات، در مکالمات رسمی و غیره، نمی‌گفتند و نمی‌نوشتند «اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر»، بلکه لقب وی شده بود «خدایگان شاهنشاه آریامهر». پذیرش همه آن تعریف و تمجیدها که جای خود دارد، او حتی اگر یک بخش کوچکی از آن تقدیس‌ها و تمجیدها را باور کرده بود (که کرده بود) طبیعی بود که به این نتیجه‌گیری برسد که نیرویی غیبی از او حمایت و نگهداری می‌کند تا او بتواند به مملکت و مردمش خدمت کرده و رسالت تاریخی خود را انجام دهد. بنابراین خیلی هم تظاهر نمی‌کرد وقتی از اوریانا فالاچی می‌پرسید که «کدام کار من خطا بوده و به نفع کشورم و مردمم نبوده؟» آیا خیلی به دور از تصور است که اگر کسی با «خدایگان» مخالفت کرده و سیاست‌هایش را تقبیح می‌کرد، متهم به خیانت و همکاری با دشمنان این آب و خاک نمی‌شد؟ پانوشت: برگرفته از مقاله" در مذمت خودبینی، به مناسبت سالگرد مرگ شاه، از صادق زیبا کلام".
  • حیران

هراس از اندیشه!

سه شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۱، ۱۲:۵۳ ب.ظ
روزگاری بود که قدرت به افراد بود و به نفوس یک قبیله، شهر یا کشور. از همین رو بود که خانواده ها سعی میکردند فرزندان بیشتری داشته باشند و جمعیت بیشتر در یک منطقه به این معنی بود که حرف شان پرزورتر است و آسان تر به کرسی می نشیند. در همان زمان بود که وقتی فرد یا افرادی را می کشتند یا ترور میکردند میشد با افتخار گفت: بکشید ما را، ظفر نزدیک تر می شود... اما اکنون اندیشه و دانش است که تعیین می کند چه کسی قدرتمند است و چه کسی ضعیف! از همین جاست که کشور قدرتمندی مانند ایالات متحده قبل از هر چیز به واسطه تولید علم و فناوری در صدر اقتصاد دنیا نشسته است. این چنین است که مستبدان قبل از هر چیز از اندیشه هاست که هراسانند و یک متفکر ممکن است برایشان به اندازه ارتشی مزاحمت ایجاد کند و در آخر هم همان اندیشه ها پایه هاشان را بلرزاند. بر همین سیاق هر وقت وبلاگی یا سایتی که مودبانه و میتن حرفش و فکرش را میگفته است فیلتر می شود، هر وقت روزنامه یا نشریه ای که جز به نشر عقایدش نمی پرداخته بسته می شود این جمله به ذهنم خطور می کند که: "فیلتر کنید ما را... ببندید دهان هایمان را.. این طور ما قوی تر می شویم.. . این طور ملت مان، جوانان مان بیدارتر می شوند...!" پ.ن: این مطلب را تحت تأثیر  سومین بارفیلتر شدن وبلاگ دغدغه ها نوشتم! راستش را بخواهید این بار حواسش بود که فیلتر نشود اما باز هم زیر تیغ تنگ چشمان رفت!
  • حیران