در حیرت

خصوصی 1.3

جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۱، ۱۱:۳۰ ق.ظ
خصوصی برای خودم. به قول آن شاعر چقدر زود دیر می شود. چقدر دیر آدم ها متوجه عواقب کارهایشان می شوند. شاید یکی از بزرکترین حسرت های این عالم این باشد که کاری کنی و بعد پشیمان شوی. یا عکسش کاری نکنی و بعدها پشیمان انجام ندادنش شوی! من خود قبل ها چنین حسی را تجربه کرده ام. یکی از دلایلی که نتوانستم موقع تمام کردن های فاطمه تماشاچی باشم همین بود. همیشه خدا از حسرتی که بعدا به جانم افتد می ترسیدم و حاضر می شدم غرورم را زیر پا بگذارم و به دنبالش روم. دنبال رفتن هایی که مادرم اسمش را منت کشی و کوچک کردن نامیده است و خبر از کش و قوس و بطن ماجرا ندارد. من برای همین به مادرم حق می دهم. اما چرا مادر او که بیشتر می دانست این ها را باید به مادرم می گفت؟ چرا باید طوری حرف می زد که جای برگشتی باقی نماند؟ چرا کارهایی که برای دلم کردم به ضررم تمام شد. چرا آن کس که باید قدرش را می دانست تحقیرش کرد و آنان که باید تحسینم می کردند آن را چماقی کردند بر سرم؟ جز این بود که نمی توانستم تعهد و دوست داشتنم را بشکنم ؟ ولی حالا همه ی آنها به دنبال دویدن تعبیر شده است؟ این انصاف است؟ من از گذشته خود آموختم نباید مغرور باشم و نظاره گر. آموختم برای به دست آوردن آنچه ارزشمند است باید تلاش کرد و از خودت عبور کنی. ای کاش او هم قبل از این آموخته بود که خوشبین تر باشد. که صبر کلید هر پیروزی است و حلم صفتی بهشتی است. کاش این ها را می دانست و کار را به جایی نمی رساند که من را ناتوان و مستاصل کند. کاش 30 دقیقه می توانست منتظر باشد و روزی را برایش نقشه ها داشتم خراب نمیکرد. کاش می دانست که ساختن هنر می خواهد و انرژی. برای خراب کردن وقت هست! کاش می توانست کمی خوشبین باشد تا روزی را که برای آمدنش بسیار زحمت کشیدم و برایمان سرنوشت ساز بود خراب نکند. همه این ای کاش در ذهنم رژه می روند و حالا شده ام مثل کسی که در میان دریا روی یک تکه یخ گیر کرده است! کاملا مستاصل و نا توان. نه م یتوانم تکانی بخورم و نه راه پس و پیشی دارم. چقدر زود دیر می شود برای فهمیدن روز ها و لحظاتی که خراب کردیم و حالا باید افسوش را بخوریم. برای چیزهایی که می توانستیم داشته باشیم و حالا دور از دسترس اند. برای لحظات خوبی که می توانستیم داشته باشیم و دیکر ممکن نیستند! چقدر زود دیر می شود.
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی