در حیرت

۱ مطلب در بهمن ۱۴۰۰ ثبت شده است

ولنتاین و یار من

سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۰، ۱۲:۵۵ ق.ظ

از سر کار که می آمدم همکارانم ولنتاین را یاداوری می کردند و می خواستند از زیر زبانم بکشند که چه برنامه ای دارم.
رویم نمی‌شد بهشان بگویم تنهایم.
یار من امشب را با هدیه‌ای شکلاتی می خواستم برایت ماندگار کنم. حتی سوپرمارکت که رفته بودم چندین جعبه قشنگ داشت که قیمت کردم. حتی گشتم و از سعدی غزلی یافتم که حرف دلم باشد. ولی خوب فایده اش چیست وقتی نیستی‌.
در فکرش بودم نه اینکه به ولنتاین اعتقاد داشته باشم. می‌خواستم بهانه‌ای باشد لبخندت را ببینم و شادیت و نگاه کنم و کیف کنم.
نمی‌دانی چه کیفی دارد شادی کسی که دوستش داری را نظاره گر باشی. مثل اهتزاز پرچم پیروزی تیمی است که هوادارش هستی.
اما افسوس نبودی. نیستی.
می‌خواستم بگویم یار عزیزمن. امروز هم بیشتر از آنکه دوست داشته باشم هدیه‌ای بگیرم به یادت بودم و چقدر جایت خالی بود.

  • حیران