در حیرت

معضلات و چالش های تفکر سنتی

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۶ ق.ظ
مدرنیسم را به نوگرایی یا تجدد ترجمه کرده اند. فرآیندی که از قرن نوزدهم میلادی در اروپا آغاز شد و پس از آن به همه جای جهان سرایت کرد. مدرنیسم فقط زندگی ما را در جنبه های فیزیکی دستخوش تحول نکرده است. ما در دنیای مدرن فقط صاحب اتومبیل، کامپیوتر و تلفن نشده ایم. مدرنیسم فراتر از اینها اینها ذهن انسان ها را درگیر کرده است و به زندگی شان رنگ دیگری بخشیده است. در جامعه ایرانی هم که در آن  سنت و مدرنیسم هر دو حضور دارد می توان این تفاوت ها را به وضوح دید. چنانچه وقتی دو نفر با دو گرایش متفاوت به بحث می نشینند به دو نتیجه متفاوت می رسند و شاید برای اتفاق نظر باید راه طولانی را در مبانی و نوع تفکرشان طی کنند. بر اساس همین تفاوت می توان در نوع تفکر انسان ها پارامترهای مشترکی پیدا کرد. کسانی که سنتی فکر می کنند دارای عناصر مشترکی در نگاه به دنیا و پدیده هاست. او دنیا را متفاوت از کسی می بیند که سال ها در فضایی مدرن نفس کشیده است. اینجا می خواهم به بعضی از این عناصر در تفکر آدم های سنتی نگاهی بیندازم. عناصری که در بسیاری از تحلیل ها و نظرات در روزنامه ها، سایت ها و وبلاگ ها می توان دید. این را هم باید بگویم که نگاهم در اینجا از نوع سنخ آرمانی یا ایده آل است. یعنی  نمی توان در دنیای واقعی این تفکیک و دسته بندی را به آسانی برای تفکر سنتی و مدرن ارائه کرد. چنانچه ممکن است فردی از یک دنیای مدرن هم یکی دو تا از این عناصر را داشته باشد و بالعکس. نگاه کلی: اولین مشخصه تفکر سنتی نگاه کلی به همه چیز است. آنان یک دین، کشور، دولت یا ملت را موجودی تمام و کمال می شناسند و تفکیکی برای عناصرش قائل نیستند. مثلاً وقتی از اسلام حرف می زنند با کلی گویی آن را موجودیتی معین می دانند. می گویند اسلام فلان حرف را زده است. اما مشخص نیست  چه عنصری از اسلام آن حرف را زده است. تازه اگر جزئی شویم و بپرسیم کدام مذهب از آن مثلاٌ شیعه یا سنی، کدام بخش آن مثلاٌ فقه یا اخلاق، کدام مرجع آن مثلاٌ قرآن یا حدیث پی می بریم چقدر این تفکر را برای سنتی ها پر از خطا می کند. بر همین مبنا می توان باقی کلمات پرکاربرد را هم در ذهن آورد: نظام مصلحت ندانسته است، آمریکا زورگو است، غرب رو به نابودی است و الی آخر... ساده بینی: این خصوصیتی است که سال های متمادی اجداد ما به آن عادت کرده اند. اینکه همه چیز را با یک تئوری ساده و دم دست تبیین کنیم و زحمتی برای ریزبینی و تحقیق قائل نباشیم. ساده بینی که با کلی بینی هم در ارتباط است را از عهد باستان، در نظریه هایی مثل لرزش زمین ناشی از حرکت لاک پشتی زیر آن تا همین  تحلیل های سیاسی و اجتماعی روزنامه ها می توان دید. نمونه واضح این تحلیل ها این است که تعدادی سرمیاه درا یا صهیونیست دارند دنیا را می گردانند و هر چه از آشوب، جنگ و این طور وقایع رخ می دهد زیر سر همین هاست. این نظریات ساده انگارانه البته خوبیش این است که فرد را از شک و نسبی گرایی خلاص می کند و به او نوعی اعتماد به نفس و راحتی می دهد. فرد محوری: یکی دیگر از مشخصات تفکر سنتی اتکاء به فرد است. به این معنی که نظری را بر اساس اینکه چه کسی بیان کرده است می شود رد یا قبول کرد. در این نوع تفکر جایگاه فردی که حرفی را زده است در درستی یا نادرستی آن حرف اثرگذار است. اگر جرج بوش حرفی را می زند باید با شک و بدبینی آن را بررسی کرد و اگر مثلاً فلان آیت الله حرفی را زده است نباید به راحتی ردش کرد. این نوع نگاه در بسیار موارد تبدیل به نوعی مغالطه در نوشته ها و بحث ها می شود. چرا که فرد، مقام یا نامش از فکرش بالاتر می نشیند و نمی توان آن را  منصفانه ارزیابی کرد. روی دیگر این نوع نگاه برچسب هایی است که به تفکرات مخالف ده می شود. اگر کسی حرفی را زد که از نظر مبانی تفکر فردی سنتی درست نیست پس حتما خود آن ادم هم مشکلی دارد. یعنی یا گناهکار است یا لقمه حرام خورده است یا ... این طرز برخورد در فضای سیاسی ایران بسیار رایج است و ریشه اش شاید همین خصوصیت تفکر سنتی باشد. گرچه این ها تمام خصوصیاتی مستتر در تفکر سنتی نیست، اما حداقل یک نمای شفاف از این نوع تفکر را نشان می دهد. با دانستن این خصوصیات هم می توان با اجتناب از آن ها در دام خطاهای مرتبط با آن ها نیفتاد و هم در بحث یا تبادل نظر با کسی آن ها را شناسایی کرد تا نگذاشت بحث به جدل تبدیل شود. در فضای رسانه ای فرهنگ و سیاست ایران این ویژگی ها را به وضوح می توان مشاهده کرد. شاید اگر بخواهم مرجعی برای این نوع نگاه اسم ببرم کیهان از همه آشنا تر باشد. صدا و سیمای خودمان هم کم از این ویژگی ها ندارد. این بار اخبار رسانه ملی را که میدید یا مقاله ای از کیهان می خواندید خوب دقت کنید تا ببینید چطور با همین نگاه به دام مغالطه می افتند و نتیجه گیری های عجیب و غریبی می کنند. پ.ن: در این نوشته تفکر سنتی و خصوصیاتش وجهه ای منفی پیدا کرده است. با وجودی که نیم خواستم این طور بشود اما، مصادیق این نوع تفکر مرا به این سمت کشاند. باید بگویم تفکر سنتی لزوماً پر از خطا و عیب نیست و محاسنی هم دارد که تفکر مدرن از آن بی بهره است. شاید وقتی دیگر درباره محاسن این خصوصیات و نقش شان در زندگی بهتر آدم ها بگویم. مطالب مرتبط: مغالطات کیهانی! (شرحی بر خطاهای رایج در فرهنگ) ای کاش آنها جامعه شناسی می‌خواندند برداشت های متفاوت با عینک های ذهنی
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی