در پناه مرگ: نقدی بر فیلم "پله آخر"
دوشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۰۳ ق.ظ
توجه: این یادداشت ممکن است همه یا قسمتی از داستان فیلم را بر ملا کند.در پزشکی مرگ را توقّف فعالیتهای اعضاء اصلی بدن آدمی تعریف میکنند. قلب و مغز دو عضو اصلی بدن هستند که با اختلال و توقف در کار آنها مرگ رقم میخورد. توقف اولی مرگ را تمام و کمال سبب میشود و از کار افتادن دومی، مرگ مغزی را موجب میشود که حالتی بیش از حیاتی گیاهی نیست.اما اگر به انسان به چشم موجودی متشکل از جسم و روح نگاه کنیم، مرگ پدیدهای شگفت انگیزتر و پیچیدهتر میشود. آنگاه در مییابیم که آنچه در مرگ از دست میرود روح است و بعد از آن فقط جسمی شبیه تمام اشیای دیگر باقی میماند.فیلم "پلهی آخر" فیلمی دربارهی مرگ با نگاه دوم است. شخصیت اصلی فیلم خسرو، مردی از طبقه مرفه جامعه، است. او تحصیلکرده است و ظاهراً با همسرش زندگی خوبی دارد. اما روح نا آرامی دارد و این را میتوان از دقت وسواس گونهاش به ابعاد ساختمانها و از لذت نبردنش از زندگی دانست. حتی زندگی خصوصیاش آنقدرها شاداب و با نشاط نیست. او آدمی است محافظه کار با یک زندگی روتین و یکنواخت.جریان فیلم، با دو اتفاق به ظاهر کوچک تغییر میکند. درد جسمی خسرو او را وادار به مراجعه به پزشکی از نزدیکانش میکند و وی برای او تشخیص سرطان و مرگ زود هنگام را میدهد. تشخیصی که بعدتر متوجه میشویم بیشتر آرزوی آن پزشک بوده است تا نظر تخصصیاش. دیگر اینکه واکنش همسرش به یک تصنیف او را متوجه عشقی قدیمی در زندگی همسرش میکند.او همان روزی که خبر مرگ قریب الوقوع ناشی از سرطانش را میشنود، به محله دوران کودکیاش باز میگردد. اسکیت و تکهای پارچه میگیرد و به خانه میرود. شاید به عنوان آخرین یادهای خوشی که برایش باقی مانده است. اسکیتی به نشانهی بازی لذت بخش دوران کودکیاش و پارچهای شبیه به چادر نماز مادرش که روزگاری در پناهش آرامش مییافت. مرگ او اما بسیار ساده رقم میخورد: خسرو روی پله آخر خانهاش میافتد و میمیرد. مرگی که ناگهانی بود و تا انتهای فیلم هم علت واقعیاش را نمیتواند فهمید.اینجاست که اهمیت نگاه متفاوت فیلم به مرگ را میتوان دریافت. خسرو قبل از آنکه به واسطهی علتی خاص بمیرد، تسلیم مرگ میشود و آن را میپذیرد. به همین دلیل است که آگاهی از مرگش را دارویی میداند که آرامش و اطمینان را به او میبخشد و پس از آن از رنج و استرسهای جاری زندگی رهایی مییابد.علاوه بر نگاه خاص فیلم، نوع روایتگری آخرین فیلم "علی مصفّا" هم در سینمای ایران خاص و بدیع است. فیلم روایتی غیر خطی و پیچیده دارد که با تغییر پیدرپی در زاویهی دید و لحن روایت، داستان آن را پرکشش و پرتعلیق میکند. چنین روال پیچیدهای با بازی خوب "لیلا حاتمی" و "علی مصفا" کامل میشود تا بتوان فیلم را جزء فیلمهای مطرح سینمای مستقل ایران دانست."پله آخر" از معدود فیلمهای سینمایی ایرانی درباره مرگ است. فیلمی که، با نگاهی حاصل از یکی دو رمان معروف دربارهی مرگ، هم میتوان آن را اثری روشنفکرانه به حساب آورد و هم، با درونمایهی طنز در لحظات تلخ و نوع روایتاش، فیلمی عامه پسند است. از ان گذشته، "پلهی آخر" از فیلمهایی است که ارزش دو بار دیدن را دارد، بدون آنکه از دیالوگها و تکرار داستانش خسته شد.
- ۹۱/۱۲/۰۷