در حیرت

جنس بدلی

سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ۱۲:۲۹ ب.ظ
می خواست خود را یل و قهرمان این نسل کند می خواست جنس بدلی را الکی اصل کند از وصله‌ی پیراهن او پیدا بود می‎خواست خودش را به علی وصل کند این شعرِ طنز را جایی از عباس صادقی خواندم و بی اجازه او کمی تغییرش دادم و اینجا آوردم. شعر به وضوح دارای مضامین سیاسی است. آنقدر با شاعر آشنایی ندارم که بدانم دقیقاً منظورش چه بوده است و چه کسی را هدف گرفته است. منظورش آنقدرها هم مهم نیست. اصلاً تفسیرپذیری، یک خاصیت شعر است تا هر کس بتواند بر اساس نگاه خودش برداشت‌های متفاوتی کند. آنچه می خواهم بگویم و به نظرم مهم است، این است که باید حواسمان بیشتر جمع باشد. تا کی می خواهیم از یک سوراخ بارها گزیده شویم. باید با خودمان صادق‌تر باشیم و شفاف‌تر فکر کنیم تا فرق بین اصل و بدل را بفهمیم. تا وصله‌ی پیراهن‎‌ها را ببینیم و فریب هیاهوها را نخوریم. این طور شاید مرز باریک میان حق و باطل را تشخیص دهیم. هر چند باطل خود را به هزاران نیرنگ به حق چسبانده باشد. هر چند چهره‌ی واقعی خود را در میانه‌‌ی گرد و غبار خیمه شب بازی‎‏ها مخفی کرده باشد. باید حواسمان را بیشتر جمع کنیم ... تا نکند یک وقت جای اصل و بدل را اشتباهی گرفته باشیم.
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی