در حیرت

15 آبان 57 روزی مهم و تاریخی در سیاست ایران است. روزی که شاه پس از ماه ها اعتراض و اعتصاب بر پرده ی تلویزیون ظاهر می شود و در چند دقیقه متنی را می خواند و در آن اعتراف می کند که "من نیز صدای انقلاب شما ملت ایران را شنیدم". (متن کامل این پیام در اینجا آورده شده است.) پیام تلویزیونی شاه از آن جهت حائز اهمیت است که نگاه یک حاکم مستبد به طوفان زدگی کشتی سیاست را نشان می دهد. وی در این پیام از مردم می خواهد آرام باشند و دست از آشوب و اعتراض بکشند. وعده هایی می دهد و با صدایی لرزان توصیه هایی به مردم، جوانان، والدین و علمای اسلام می کند. پس از این پیام اما، اوضاع نه تنها رو به بهبودی نرفت و تغییر اساسی در نوع برخورد حکومت با مردم ایجاد نشد بلکه پهلوی هر چه سریعتر به پرتگاه تاریخی خود نزدیک شد. اینک فرصتی است تا بدانیم محمد رضا پهلوی در آبان 57 اوضاع را چگونه می دیده است و چرا نتوانست با اینکه صدای انقلاب مردم را شنیده بود، از وقوع زلزله ی انقلاب جلوگیری کند. مهم ترین دلیل ناموفق بودن چنین پیامی شاید خوی استبدادی پنهان در آن بود.  مستبد کسی است که جز خود و اندیشه خود را بر حق نمی داند. چنین فردی دنیا را طور خاصی می بیند و هر آنچه غیر از آن است را ناشی از ضعف خطای بیننده یا غرض ورزی او می داند. از همین روست که مجاز است به هر طریقی حرف خود را بر کرسی نشاند و بسیار دیرتر از دیگران با واقعیت مواجه می شود.  استبداد شاه آنقدر او را در فضای خودساخته اش فروبرده بود که با واقعیت های جاری در جامعه بیگانه بود. او بسیار دیر صدای انقلاب را شنید. مشروعیت سیستم حکومت پهلوی از مدت ها قبل زیرسوال رفته بود و فضای امنیتی حاکم، آن را به لایه های زیرین جامعه فرونشانده بود. محمد رضا پهلوی تنها وقتی صدای مردم را شنید که تا دروازه های کاخ سعدآباد آمده بودند و خوابش را آشفته کرده بودند. و این برای مردمی که خشمگین بودند بسیار دیر هنگام و بی فایده بود. او در این پیام هم باز سعی در تکرار ایدئولوژی مشروعیت بخش سلطنتش دارد. بی خبر از اینکه پایه های تئوری حکومت الهی شاه مدتهاست فروریخته است. او هنوز هم مستبد است چرا که به عقیده ی نخ نما شده ای که "سلطنت موهبتی الهی است" ایمان دارد و آن را با جدیت تبلیع می کند. طبیعی است که او سقوط خواهد کرد. چرا که به بنیانی معتقد است که دیگر برای مردم اعتباری ندارد و هنوز چنین واقعیتی را باور نکرده است. حاکمان مستبد هرگونه اعتراضی به خود و بنیان حکومتشان را بر نمی تابند و به سختی با آن برخورد می کنند. از همین روست که محمد رضا پهلوی در همان ابتدای نطقش سعی می کند بین اعتراض و آشوب تفکیک ایجاد کند و سرکوب و خشونت زیردستانش را به بهانه جلوگیری از آشوب و بی نظمی موجه جلوه دهد. کاری که قبل از این بارها کرده بود تا سیاست مشت آهنین خود در برخورد با معترضان را شایسته آنان معرفی کند. بلافاصله اما برای رفع این تناقض یادآوری می کند که این تفکیک مانند گذشته صوری نیست و او اعتراض مردم را به رسمیت شناخته است. اما آیا مردمی که ماه ها خشونت و کشتار را از ماموران امنیتی و نظامی دیده اند می توانند چنین اقراری به اشتباه را باور کنند؟ در میدان سیاست وقتی طوفانی راه افتد سابقه افراد است که به کارشان می آید و نه حرف و سخنرانی آنان. رابطه حاکمیت مستبد در برابر مردم یک طرفه است و خالی از پذیرش مسئولیت و مؤاخذه به واسطه نوع عملکردش. شاه در پیام  خود به ظلم و فساد در حکومت پهلوی اقرار می کند، اما نه از جایگاه یک سلطان یا مسئول. بلکه به مثابه ناظری در سیاست ایران یا شاهی که سال ها از اوضاع بیخبر بوده است. او ظلم و فسادی که مورد اعتراض مردم است را تأیید می کند و قول به اصلاح می دهد. اما نمی پرسد خودش و دربارش چه نقشی در این اوضاع داشته است؟ او هرگز نمی خواهد در برابر مردم پاسخ گوی فسادی باشد که در تمام جوانب حکومت ریشه دوانده است.  او هنوز با واقعیت رابطه ای ندارد و نقش و مسئولیت خود را در اشتباهات حاکمیت ندیده است. از همین روست که پیام  اش بیشتر به وعده های سر خرمن می ماند. وعده هایی که از سر استیصال به زبان اورده می شود و هر کدام تاریخ انقضایی دارند. محمد رضا پهلوی تمام سعی خود را می کند تا در 15 آبان 57 در پیامی تلویزیونی مردم را امیدوار به اصلاح و متقاعد به صبر کند. اما هرگز نمی دانست چنین مواضعی نه تنها موثر نیست بلکه اتمام حجتی است برای مردم که به استبداد و حماقت او مطمئن شوند. از همین روست که توصیه ها و وعده های او کارکردی عکس خود پیدا می کند و هرگز مورد توجه مردم حاضر در خیابان های شهر قرار نمی گیرد. رفتار و باوری که سال ها تکرار شود به تدریج به یک صفت شخصیتی تبدیل می گردد و به آسانی قابل تغییر نیست. شاه سقوط کرد چون باور داشت که حق مطلق است و مبرا از پرسش های نخبگان. اخرین تلاش های او برای آرام کردن مردم چیزی جز تکرار همین رویه و همین روحیه نبود. رویه ای که به پایانی جز سقوط نینجامید. پ.ن: قایل صوتی پیام تلویزیونی شاه را می توانید از اینجا دانلود کنید.
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی