در حیرت

ترس در اجتماع استبداد زده

دوشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۰، ۰۹:۳۵ ق.ظ
اول: قرآن کریم((پس باید پروردگار این خانه را عبادت کنید. آنکه در جوع طعامشان داد و در ترس ایمنی شان بخشید.))   جایی درباره  واسلاو هاول رئیس جمهور فقید چکسلواکی خواندم. در آن نامه ای نقل شده بود از وی خطاب به دبیرکل حزب کمونیست چکسلواکی که در آن نامه به نکته ای بسیار جالب توجه اشاره کرده بود آن اینکه: در نظامهای دیکتاتوری همه چیز زندگی مردم رنگ ترس می گیرد.   این دقیقا چیزی بود که به آن رسیده بودم. ترس. آنچه در ادامه می گویم بیشتر درباره ترس هایی است که ممکن است مردم در یک نظام دیکتاتوری حس کنند. چیزهایی که در کشورهای کمونیستی نظیری شوروی، چک، کره شمالی و چین و حتی در نظام سعودی  تجربه می شود. ترس. ترس از اینکه حرفی را بر خلاف آنچه می پسندند بزنی. ترس از اینکه آنچه را درست می دانی بیان کنی. حتی ترس از اینکه آنچه واضح جلوی چشم شما و بقیه است(مثلا بی لباسی حاکم) را به زبان بیاوری. ترس از اینکه یک کارمند جزء حقت را ضایع کند و هیچکس پاسخگو نباشد. ترس از اینکه سربازی بسیار جوان با تشری زشت تردت کند و یا با ضربه باطومی هدایتت کند. ترس از اینکه پلیس به جرم اینکه ماشین خوبی داری جریمه ات کند(و البته بهر امیدی تحت فشارت بگذارد) ترس از اینکه اگر رای ندادی فردا روزی از حقوق بدیهی ات محروم شوی ترس از لذت بردن از حلالهای خدا و تبری از زشتیها ترس از اینکه اگر چیزی را نمی خواهی عکسش را بالا نبری ترس از اینکه آنچه را درست می دانی بیان کنی.  ترس از عواقبی که خیلی راحت دامنگیرت می شود و کسی هم دربرابر بی عدالتی این کار پاسخگو نیست ترس از اینکه وصله ای به تو بچسبانند و به جرم متفاوت بودن انگ بی اعتقادی و ابتذال به تو بزنند ترس بخاطر اینکه می دانی به راحتی ممکن است محترم شمرده نشوی، شخصیتت به راحتی خورد شود، ترس از این که اوضاع ناگهان تغییر کند، ترس از اینکه پناهی نداشته باشی و در مقابل آنچه بر سرت رفته هیچ کاری نتوانی بکنی. ترس از اینکه مقصر معلوم باشد اما هیچ کس پاسخگو نباشد.    ترس از نا امنی. ترس از محرومیت از حقوق ترس از عدم پاسخگویی ترس از اینکه خودت باشی ترس از ضربه خوردن شخصیتت ترس از بی پناهی در برابر ظلم ترس از بی ثباتی نکته جالب اینکه در یک نظام دیکتاتوری علت همه این ترسها با هم در ارتباط هستند.   اگر این ترسها و مسائلی شبیه اینها در طی چندین سال تکرار شوند، ناخودآگاه در اخلاق و روحیه ملتها اثرات سوئی خواهند گذاشت که خودشان سر منشا مشکلات بعدی خواهند بود. وقتی نتوانی آنچه را درست می دانی مطرح کنی دورویی پیشه می کنی وقتی نتوانی آنگونه که می خواهی رفتار کنی و مجبور باشی آنگونه که دوست دارند باشی، ناگزیر راه ریاکاری را در پیش خواهی گرفت برای ایمنی یافتن از بسیاری از ترسها، ناگزیر دروغ خواهی گفت وقتی شخصیتت خورد شد، وقتی در حقت اجحاف شد و کاری نتوانستی بکنی به زبونی عادت خواهی کرد وقتی مجموعه این صفات در تو شکل گرفت، در روزهای سخت زمانه هیچ کس نمی تواند از تو توقع داشته باشد که سر بلند کنی و علم آزادگی ات را به رخ حریفان و رقیبان بکشانی.   دروغ، ریاکاری، دورویی، کینه توزی، فرومایگی(در مقابل آزادگی)، ذلت شخصیتی همگی ویژگیهای یک جامعه استبداد زده هستند. جامعه ای که در آن حقوق انسانها محترم شمرده نمی شود و مردم فاقد کرامت ذاتی هستند(مردم کرامت مشروط دارند و البته بعضی از بعضی کریم ترند). روابط اجتماعی نابسامان است. متفاوت بودن و متفاوت فکر کردن جرم است و متفاوتها اصولا حقی ندارند. جاهلان و اشرار اجازه جولان دارند و به عالمان و متفکرین ترجیح داده می شوند. ترس مانند کودی است که دیکتاتورها برای تقویت ریشه های قدرت خود بر پای درخت اجتماع می ریزند، ولی به جای ثمر گرفتن ریشه های جامعه را می سوزانند و اینگونه امکان قدرتمند شدن را از خود صلب می کنند،چرا که اساس قدرت حاکمان در ظرفیتهای جامعه برای رشد نهفته است. ترس ابزاری است که تنها بوسیله آن دیکتاتورها می توانند زندگی کنند و اگر روزی ناگهان از بین برود، همان روز آغاز پایان دیکتاتورهاست1. پانوشت1: مهمترین نمونه این مساله آغاز بهار عربی با سقوط حکومت بن علی در تونس است.
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی