در حیرت

چرا باید به آینده ایران امید داشت؟

دوشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۰، ۰۹:۳۵ ق.ظ
مسئولیت یک فرد تحصیلکرده در برابر جامعه اش چیست؟ اگر این جامعه آمریکا باشد و در قله پیشرفت بشری از لحاظ اقتصادی، علمی و... (هر چند در حال افول) باشد، فرد به اندازه کافی انگیزه دارد که جوابی مناسب بیابد و خود را با تعهدی اینچنینی گرفتار کند. اگر جامعه مذکور کره جنوبی باشد با رشد سریع علمی، اقتصادی و اجتماعی باز هم انگیزه گرفتار تعهدی شدن که جواب به این سئوال ایجاب می کند، وجود دارد.  اما اگر کشور مذکور ایران بود تکلیف چیست؟ کشوری با یک کوله بار ادعا و دست خالی و مشکلات پیچیده و ظرفیت تغییر پایین، بی ثباتی سیاسی و اقتصادی و روند رو به انحطاط فرهنگی و از همه مهمتر کشوری که سرسازگاری با نخبگانش ندارد و علاوه بر سنت دیرینه نخبه کشی در کشور، تریبونها آنها را گاه ویروس و گاه آسیب اجتماعی می نامند. بارها سر این مساله با دوستان گفتگو کرده ام که یک فرد تحصیلکرده توانمند نسبت به سرزمین و جامعه خویش مسئول است. مسئولیتی از جنس مسئولیت یک نان خور در برابر ولی نعمت و مسئولیتی از نوع مسئولیت یک فرزند در برابر مادر. اگر اینها را قبول نداشته باشیم، مسئولیت قشر تحصیلکرده در برابر جامعه اش بی شک مسئولیت یک انسان در قبال انسانهای دیگر است. چرا که برای یک کشور هیچ راهکاری جز اینکه توسط فرزندانش ساخته شود وجود ندارد و در عصر دانش و تکنولوژی قطعا آنهایی می توانند در فرایند سازندگی موثرتر باشند که کوله بار دانشی غنی تر داشته باشند. بنابراین مساله مهاجرت عافیت طلبانه به کشورهای مرفه عملی  است که با اصول انسانی منافی می باشد، چرا که در این حالت تنها کسانی که ممکن است برای این مردم کاری بکنند، آنها را به حال خود رها کرده اند. این کار دقیقا معادل آن است که در بیابانی بی آب و علف علیلی را به حال خودش رها کنیم و با مرکبی که همان علیل به ما داده است به دنبال کنج عافیت بگردیم. اما شاید نا امیدی از آینده و نبود تصویری روشن از آن، همه این حرفها و استدلالات را بی اثر کند. چندی پیش سخنرانی سوسن شریعتی که سال 82 ایراد شده بود را خواندم که شرحی بود از وضعیت موجود آن زمان(که دست کمی از حال حاضر نداشت) و توضیحی داشت برای اینکه چرا باید امید داشت. بخشهایی از این سخنرانی را در ادامه آورده ام. "چاره را نسل امروز در گریز یافته است. گریز از این وطنی که دیگر ماوایش نیست. که در آن هیچکاره است. که مدام تحقیر و طردش میکند. و نسل ما، نسل دیروز، در واکنش به همه خواهی دیروز، امروز چاره را در کم توقعی یافته است، در «اکتفای به قطره»، در «زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز»، در «گلیم خود را از منجلاب واقعیت بیرون بکش». همین مردمی که در شرایط انقلاب، یا در شرایط تهاجم دشمن خارجی، حماسه ها آفریدند و سرمشق شدند، امروز جز به امنیت اقتصادی و اجتماعی فرد خود، یا در خانواده خود، نمی اندیشند. دغدغه های اجتماعی، در بهترین حالت، به پرداخت خمس و زکات ثروت خویش تقلیل یافته و احساس تعلق به یک ملت، یک سرنوشت مشترک دیگر وجود ندارد" "در برابر دیکتاتوری این واقعیت، سلاح ما چیست؟ نه قدرتی داریم و نه امکاناتی. این قدرت و این امکانات را تنها امید است و تنها ایمان است که به ما خواهد داد. امید به آینده ای که ما در ساختن آن سهیمیم و ایمان به آرمانها و ارزشهایی که معنای زندگی مایند.   یک بار دوستی از من پرسید چه باید کرد؟ و در برابر هر راهی، کاری، پیشنهادی که به او میکردم، مشکلات و موانع و واقعیتهای اجتماعی بازدارنده اش را بر میشمرد. همه درست و دقیق و واقعگرایانه. هیچ حرفی برای گفتن نداشتم. به او گفتم تو راست می گویی. اما، پیش شرط هر کاری، نه امکاناتی ست که در اختیار داریم و نه قدرتی که از آن بهره مندیم، پیش شرط هر کاری، دوست داشتن است. باید اول این ملت، این مردم، این سرزمین را دوست داشت، باید به این سرزمین تعلق داشت، باید به سرنوشت مشترک اندیشید تا بد و خوبش، بد و خوب خودمان باشد و بعد، بتوانیم در جهت تغییرش بکوشیم" "مومن، اگر مومن است، در ایمانش تجدید نظر نمیکند. چون ایمانش را تصاحب کرده اند، طردش نمیکند. چون ایمانش تحقق نیافته است، از او دست نمیکشد. چون به ایمانش نمی رسد، انکارش نمیکند. چون واقعیت علیه حقیقت اوست، تسلیم نمیشود. مومن، معنای وجود خود را، زندگی خود را، در وفاداری به ایمانش میداند. مومن این وفاداری را بر مقبولیت عامه یافتن، ترجیح میدهد. مومن از زندگی خودش شهادت میسازد و خودش الگوی ارزشهای خودش میشود.   مومن چون یکبار گزیده شد، از پا نمی افتد.   عشق، ایمان، امید، آرمانها، معنا و دینامیسم حرکت تاریخند. وفاداری به این ارزشها، ما را به جستجو و خلق الگوهای جدید وا میدارد. این وظیفه و مسئولیت امروزی ماست"
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی