در حیرت

سفرنامه کربلا 1

پنجشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۰، ۰۹:۳۵ ق.ظ
عراق سرزمین تاریخ عراق سرزمین تاریخ است. شاید اصلا بتوان گفت که تاریخ از عراق آغاز شده است(اگر شروع تاریخ با شروع نوشتن بوده باشد).  از بالا تا پایین نقشه عراق می توان مکانهای تاریخی مهم یافت. آثاری از تمدنهای سومر و بابل و ... و از تمدن آشوریان که پس از شکست در مقابل کورش هنوز هم بازماندگانشان(کردها) در پی دست یافتن به استقلال اند. بیشتر تاریخ شیعه اما در عراق اتفاق افتاده است.  این سرزمین مهد تشیع است، بطوری که در حدیث هم داریم که "اینجا شهر ما و سرزمین شیعیان ماست"1. در طول تاریخ عراق از  بعد حکومت علی(ع) تا به حال تاوان سختی بابت این تمجید پرداخته است. خونریزیهایی که گویی پایانی برایشان نیست. در کل سرزمین عراق جان می دهد برای گردش. اگر خطر امنیت نبود، این ظرفیت وجود داشت که یکی دو ماه کامل در عراق در جستجوی نقاط تاریخی به گردش بپردازیم. برای یافتن جاهایی که ارزش تاریخی دارند راهنماهای خیلی خوبی به زبان انگلیسی وجود دارد. برای مکانهای مذهبی شیعی آن هم یکی دو کتاب توسط حج و زیارت چاپ شده است که البته بیشتر به فضائل مکانهای مذهبی  پرداخته شده است. کاروان در ابتدا عزم سفر شخصی را داشتم. کاشف به عمل آمد که اجازه نمی دهند و ویزای فردی صادر نمی شود2. عراق سرزمین تاریخ عراق سرزمین تاریخ است. شاید اصلا بتوان گفت که تاریخ از عراق آغاز شده است(اگر شروع تاریخ با شروع نوشتن بوده باشد).  از بالا تا پایین نقشه عراق می توان مکانهای تاریخی مهم یافت. آثاری از تمدنهای سومر و بابل و ... و از تمدن آشوریان که پس از شکست در مقابل کورش هنوز هم بازماندگانشان(کردها) در پی دست یافتن به استقلال اند. بیشتر تاریخ شیعه اما در عراق اتفاق افتاده است.  این سرزمین مهد تشیع است، بطوری که در حدیث هم داریم که "اینجا شهر ما و سرزمین شیعیان ماست"1. در طول تاریخ عراق از  بعد حکومت علی(ع) تا به حال تاوان سختی بابت این تمجید پرداخته است. خونریزیهایی که گویی پایانی برایشان نیست. در کل سرزمین عراق جان می دهد برای گردش. اگر خطر امنیت نبود، این ظرفیت وجود داشت که یکی دو ماه کامل در عراق در جستجوی نقاط تاریخی به گردش بپردازیم. برای یافتن جاهایی که ارزش تاریخی دارند راهنماهای خیلی خوبی به زبان انگلیسی وجود دارد. برای مکانهای مذهبی شیعی آن هم یکی دو کتاب توسط حج و زیارت چاپ شده است که البته بیشتر به فضائل مکانهای مذهبی  پرداخته شده است. کاروان در ابتدا عزم سفر شخصی را داشتم. کاشف به عمل آمد که اجازه نمی دهند و ویزای فردی صادر نمی شود2. این بود که مجبور شدم با کاروان راهی شوم. برای ثبت نام وجود پاسپورت معتبر کفایت می کرد(وفکر کنم کپی کارت ملی) و البته فیش پرداخت(آن زمان چهارصد و بیست و چند تومان بود). بعد از چند روز به ما مژده دادند که سفر هوایی جور شده است(به قید قرعه هوایی شدیم و صد و ده تومان دیگه دادیم بابت بلیط هواپیما). این مساله بسیار مسرت بخش بود چرا که سفر زمینی با اتوبوس بسته به اینکه از کجایی ایران شروع کنید حداقل دو روز طول می کشد و واقعا طاقت فرساست. سفر طولانی داخل ایران یک طرف. علافی های چندین ساعته لب مرز و برخورد مرزبانان ایرانی و عراقی یک طرف و جاده های افتضاح عراق یک طرف دیگر. شرایط امنیتی عراق هم  گاها مساله را مشکل تر می کند. مثلا خود ما یک روز دو ساعت تمام توی جاده مصیب (مدفن دو طفلان مسلم) به کربلا متوقف شدیم تا یک سری کامیونهای خاصی که نمی دانستیم دقیقا چه کار می کنند(که البته به احتمال زیاد یکسری رادار مخصوص را حمل می کردند) مسیر را وارسی کنند. خوشبختانه چند سالی است که عراقی ها به وسیله ای پیشرفته(که تنها به اندازه فندکهای تفنگی قدیمی بودند) مجهز شده اند که بوسیله آن همین که اتوبوس آرام از کنار آن رد شود وجود مواد منفجره در اتوبوس را تشخیص می داد و محنت چندین مرحله وارسی تمامی اثاثیه مسافران توسط انسانها و سگهای تربیت شده از سر زائران ایرانی کم شده است. به هر جهت ما از مقداری از مخاطرات اتوبوس سواری جستیم. تا آنجا که فهمیدم از مشهد و تهران به مقصد نجف و از تهران و اصفهان به مقصد بغداد پرواز وجود دارد3. در بدو ورود ما به بغداد نماینده حج و زیارت به استقبالمان آمد. مرد محترمی بود و دائم سعی می کرد رفتار ما را(در صف مهر خوردن ویزا) منظم کند بطوری که یکوقت عراقی ها برخوردی انجام ندهند. مکررا تکرار می کرد که "عزیزان کاری نکنید که اینها به ما بگویند چه کار کنیم". تا هنگام خروج از عراق در فرودگاه بغداد، تنها دفعه ای که رئیس کاروان پاسپورتمان را به ما داد همین صف مهر خوردن ویزا در فرودگاه بغداد بود. در طول سفر مدیر کاروان همواره پاسپورتهای ما را از بیم اینکه حرکت سرخودی انجام بدهیم پیش خودش نگه می داشت(و البته برای ایستگاههای ایست بازرسی بین شهرها هم ممکن بود به آنها احتیاج پیدا کند). سرتاسر مسیر ما در عراق در همه شهرها و راهها، پر بود از پستهای ایست بازرسی، سربازان مسلح که بسیاری از آنها شبیه سربازان  آمریکایی لباس پوشیده بودند، نفربر و کامیون های نظامی. شرکتهایی در عراق هستند که به کاروانهای ایرانی خدمات حمل و نقلی ارائه می کنند. این شرکتها داخل هر اتوبوس یک نگهبان مسلح عراقی میگذارند برای حفاظت از اتوبوس که این نگهبان در تمامی طول سفر همراه اتوبوس است. تا آنجا که من فهمیدم، از هر کجا که با کاروان وارد شوید( مرز شلمچه یا مهران و یا فرودگاه بغداد یا نجف) باز هم کاروان ابتدا به نجف آورده می شود، سه شب در نجف می ماند، در میان راه کربلا به مصیب می رود و پس ازسه شب اقامت در کربلا به زیارت سید محمد رفته و سپس به سامرا و کاظمین می رود و آنگاه به مرز مربوطه بازگردانده می شود. در طول سفر کلا آدم از لحاظ زیارت اور دوز می شود. مخصوصا آخرش که ظرف بیست و چهار ساعت پنج امام(سوم،هفتم، نهم، دهم، یازدهم) و سرداب غیبت و حضرت عباس وامامزاده  سید محمد را زیارت می کنید. که البته خستگی اتوبوس سواری آن زیارتهای آخر را تحت تاثیر قرار می دهد. موقع خروج از عراق چهار ساعت تمام تفتیشمان کردند و چند مرحله تمام اثاثیه ما را گشتند. در مرحله اول از اتوبوس پیاده شده و بارهایمان را تخلیه کردیم و سگ مربوطه اتوبوس و اثاثیه ما را بویید و پس از آن دوباره اثاثیه را سوار کردیم. در مرحله آخر کفشهایمان را روی نوار نقاله قرار دادیم و کمربند را نیز باز کردیم. به هر جهت روزگارمان را سیاه کردند.   نکته دیگر قابل ذکر در مورد کاروان، فردی است تحت نام مدیر کاروان. برای من که تا بحال سفر کاروانی نرفته بودم شخصیت قابل مطالعه ای بود. تجربه من(که بسیاری از جنبه های آن قابل تعمیم است)، فردی بود بسیار حلیم و خونسرد. اهل مدارا و تدبیر. خیلی بی رو در بایستی و رک. با همه سریع ارتباط  برقرار می کرد. هوای همه را داشت. خیلی زحمت می کشید. قطعا این همه زحمت به حقوقش نمی ارزید، بلکه عشق و ایمان عامل محرک این تلاش بود. اما خوب کلا سر کردن با آدمهای سنتی سخت است. آنهم سنتی به این شدت و مصائب خودش را دارد. ادامه دارد..... پانوشت1: احتمالا مصداق حدیث شهر کوفه است ولی به نظر می آید که  می شود آنرا به عراق تعمیم داد. پانوشت2:بعدا در عراق ایرانیانی مشاهده کردیم که با ویزای فردی آمده بودند.ظاهرا هزینه شان هم به میزان قابل توجهی کمتر در آمده بود. پانوشت3:پروازها این چند وقت چند برابر شده اند. اینجا را بخوانید
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی