عاقبت ایران در برابر بهار عربی-1
جمعه, ۸ مهر ۱۳۹۰، ۰۹:۳۵ ق.ظ
ناگهان ورق برگشت. مرگ یک فرد ملتی را
به تحرک وا داشت و یک انقلاب، امتی را بیدار ساخت. روزهای ابتدایی انقلابهای
عربی_اسلامی بسیار شورانگیز و باور نکردنی بود. بن علی و سپس مبارک به سرعت خلع
قدرت شدند و در یمن و بحرین و لیبی پایه های قدرت لرزید و سپس سوریه اضافه شد. ما
هم بلافاصله واکنش دادیم. ریشه جنبشهای نو ظهور اینترنت محور، بدون رهبر را در
انقلاب سی و دو سال پیشمان کشف کردیم. پیام دادیم و فتادگان را لگد زدیم. به نظر
می رسید که همه چیز آرومه و به کام ما پیش می رود. اما یک پیش بینی غلط کارمان را
خراب کرد.
قرار بود سوریه به راحتی بر مخالفان
مسلط شود و با تکیه بر ارتش و نیروهای اطلاعاتی و تجربیات ما همه چیز را به خوبی
پیش ببرد. اما اینگونه نشد. بعثی ها همچون همتایان عراقی شان در سفک دماء زیاده
روی کردند و پایه هایشان سست شد و رسوای جهان شدند. این مساله برای ما که برخلاف
همه جا با استدلال واهیِ "رضایت اسرائیل از سقوط جباران بعثی"، از آل اسد
حمایت کرده بودیم و برای خونریزان سوریه از آبرویمان هزینه کرده بودیم، گران تمام شد. آن هم به قیمت
از دست رفتن مشروعیت مان در دنیای اسلام و در میان مردم عرب. آن هم برای ما که به "دیپلماسی
عمومی" مان می نازیدیدم و پز می دادیم که "امروزه در دنیا دیپلماسی
عمومی حرف اول را می زند" و افتخار می کردیم که در میان عوام عرب طرفدارانی
داریم و کاپشن رؤسای ما مد روزشان است. اما چرا اشتباه کردیم و چه بهایی در برابر
اشتباهمان خواهیم پرداخت؟
ادامه دارد....
- ۹۰/۰۷/۰۸