در حیرت

مصائب افغانستانی ها در ایران-2

چهارشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۰، ۰۹:۳۵ ق.ظ
ادامه نکته ای که به نظر لازم به ذکر می آید این است که نمی دانم به چه دلیل بیشتر نکات منفی به چشم نویسنده آمده است تا نکات مثبت. بعلاوه بعضا واقعیت های تلخ جانکاه در این متن آمده است که بنده آوردنشان را بهتر از نیاوردنشان دانستم. خلاصه: 1. جامعه افغانستانی ها به شدت مرد سالار است و در بیشتر مواقع زنها عملا کالایی مورد استعمال مردها هستند. 2. برخورداری از حقوق و خدمات شهروندی و همینطور آگاهی آنها نسبت به مسائل شهروندی در ایران جزو مسائل قابل توجه زندگی افغانستانی های مقیم ایران است. 3. مردمی مذهبی، سخت کوش و قانعند. در میان شیعیان تقید به شرع بیشتر دیده می شود. 4. بی پناهی و بعضا بی خبری افغانستانی های مقیم ایران  سرچشمه درآمد خوبی برای نیروهای انتظامی و همینطور اشرار است. 5. تحصیل فرزندان یکی از مشکلات مهم برای افغانستانی هاست. 6. سخت گیری های دو دولت اخیر منجر به افزایش شدید نارضایتی افغانستانی ها از ایران شده است. خانواده های آنها به شدت مردسالار است و زنها منکوب خواست مردها هستند. زن دوم و سوم گرفتن در میانشان بسیار رایج است و معمولا به محض افزایش توان مالی مردها این اتفاق می افتد. ممکن است زن ایرانی هم بگیرند. ازدواج دختری جوان با پیرمردی رو به موت امر عجیبی نیست. یک جا خواندم که ازدواج نرخ دارند و دختر ها عملا توسط پدر به فروش می رسند. یک جای دیگری خواندم که در مواردی چند مرد یک زن را خریداری می کنند.به افزایش نسل خیلی علاقه دارند. فرزندان پسر زیاد برای آنها امنیت مالی و جانی می آورد. پدر در خانواده سالاری می کند و در سالهای پیری پسران موظف به تامین پدر هستند. پسر بزرگ جانشین پدر می شود و معمولا امکان پایمال کردن ارث بقیه را با توجه به موقعیتش دارد.در بعضی مناطق افغانها مشتریان مشتاق خرید شناسنامه اموات(و بعضا زندگان) هستند و از این طریق هویتی ایرانی برای خود دست و پا می کنند. زن افغان که به عقد مرد ایرانی درآید از حقوق شهروندی برخوردار می شود. در زمان دولت هشتم عکس این مساله هم بود که دولت نهم آن را ممنوع کرد و در حال حاضر ازدواج مرد افغان با زن ایرانی باعث برخورداری مرد از حقوق ایرانیان نخواهد شد. زمانی فیلمی بسیار دیدنی(و البته پر از درد و رنج) در مورد مصائب زنان ایرانی که به عقد افغانها در آمده اند و به افغانستان برده شده اند در یوتیوب آپلود شده بود که دیدن آن را به همه دوستان توصیه می کنم.افغانها بسیار جبرگرا و هستند و خرافات در میانشان بسیار رایج است. عموما وقتی با کارگر افغانی هم کلام شوید شروع می کند یک دور اصول دین را برایتان مرور کند و از اینکه باید رزق حلال خورد و اگر کارفرما نباشد خدا که هست و قیامت که هست و... اما مومن ترینشان اگر در کارفرما احساس ضعف کنند، هرگاه کارفرما سرش را که برگرداند، کار نخواهند کرد. اما با این وجود وجدان کاری آنها بالاتر از کارگران ایرانی است و راندمانشان نیز بالاتر است.افرادی بسیار سخت کوش و پر تلاشند. راندمان بالاتر آنها باعث شده تا دستمزدشان بعضا تا ده درصد بالاتر از کارگارن ایرانی باشد. به نظر نویسنده بیشتر کارگران ایرانی اساسا قادر به دستیابی به راندمان کار افغانها نیستند.قمار سرگرمی بسیار رایجی در میان آنهاست. فقر و بی سوادی و نبود آموزش  جامعه آنها را مملو از انواع مفاسد کرده است.طبق مشاهدات نویسنده، شیعیانی که در ایران ساکنند از سنی ها مومن تر و معتقد ترند. درصد روزه داران آنها در ماه مبارک رمضان، با وجود گرمای هوا و کار کشنده ساختمانی شاید از ده برابر  کارگران ایرانی روزه دار بیشتر باشد(بنده به جز یک مورد دیگر هیچ گاه کارگر ایرانی روزه دار در ماه مبارک ندیده ام.)افغانهای ساکن ایران معمولا از اهالی غرب و شمال افغانستان هستند. قومیت بیشتر آنها هزاره است و درصدی ازبک و تاجیک نیز میان آنها دیده می شود. معمولا افغانهای ساکن یک شهر و یا  یک منطقه(در کلان شهرها) اکثرا از یک جای مشخص افغانستان آمده اند. مثلا آنها که از مزار شریف و هلمند آمده اند بیشتر ساکن شیرازند و اهالی قندوز و بامیان در اصفهان ساکنند(این داده ها صحت نداشته و صرفا محض ذکر مثال آورده شده اند).گرفتن افغانی و آزاد کردن آنها در ازای دریافت پول جزو منابع درآمد کادری های نیروی انتظامی است. پس از اخراج از ایران  افغانها معمولا به مدد تیمهای مجرب و متخصصی  که کارشان بازگرداندن افغانها از افغانستان به ایران است، به ایران بازگردانده می شوند.  بازگشت غیر قانونی افغانها نیز بار دیگر منبع درآمد نیروهای شریف پلیس (اینبار پلیس راه) محسوب می شود.افغانها در ایران از حقوق شهروندی برخوردار نیستند و بنابراین نمی توانند جواز کسب، دسته چک و سند مالکیت داشته باشند. بنابراین برای همه موارد ذکر شده راههای مختلفی در نظر گرفته شده است و هر کدام میان مهاجران و ایرانیان مورد وثوقشان برای خودش منشا کار آفرینی بوده است. کسانی که چک به افغانها می دهند و چکهایشان را وصول می کنند، افراد موثقی از میان ایرانیان که سند مالکیت املاکی که افغانها می خرند به نامشان زده می شود و....سطح آشنایی افغانها با حقوق اجتماعی بسیار پایین است. حتی آنها که کارت مهاجرت دارند، بعضا نمی دانند که می توانند تراول را در بانک به پول خورد بدل کنند و بنابراین نوعی صرافی برای این جور مبادلات میان آنها یک شغل است. در ضمن نزول خواری در میانشان زیاد است.غارت افغانها یک منبع درآمد اشرار است. افغانهایی که کارت مهاجرت دارند نمی دانند که می توانند با حمایت قانون جلوی اشرار بایستند و آنها که کارت مهاجرت ندارند هم که اصلا امکان شکایت ندارند.ایران برای افغانها خانه نیست. غربتگاه است. جایی نیست که در آن سکنا گزیده باشند و به آن دلبسته شده باشند. جایی است که درآن حق و حقوقی ندارند، شخصیت ندارند، آبرو ندارند و نمی توانند ثبات اقتصادی بدست آورند. بنابراین ایران پناهگاه افغانهاست که در آن پول جمع می کنند و به افغانستان می فرستند. در آنجا زمین و خانه برایشان خریداری می شود. بعضا ثروتمندانشان از محل این درآمد، در افغانستان صنعت راه اندازی کرده اند. دو دولت اخیر(نهم و دهم) با سیاستهای قاطعانه خود که پیگیرانه آن را دبنبال می کنند، عرصه  را به شدت بر افغانها تنگ کرده اند. حضور آنها در ایران قاعده مند تر از قبل شده است. آن طور که خود افغانها می گویند، دولت از سازمان ملل بابت ارائه خدمات به افغانها پول می گیرد و سالیانه نیز مبالغی از افغانها بابت حضور در ایران پول دریافت می کند. این قاعده مند شدن(صدور منظم تر کارت مهاجرت) باعث جابجایی شغلی آنها شده است و آنها را بیشتر از قبل به سمت کارهای با مهارت بالاتر کشانده است. در چند سال اخیر بسیاری از کارهای مهارتی ساختمانی توسط افغانها انجام می شود که قبلا اینگونه نبود و بیشتر افغانها تنها کارگری می کردند.رشد مالی و مهارتی افغانها در اینگونه کارها بسیار بالاتر ایرانیهاست. به سرعت در کار خود استاد می شوند. به سرعت سرمایه می اندوزند و به سرعت سهم بیشتری از بازار را به خود تخصیص می دهند.وضعیت تحصیلیشان بسیار اسف بار است. دقیقا مطمئن نیستم ولی فکر می کنم که افغانها برای ثبت نام فرزندانشان در مدارس ایران شهریه می پردازند. پیش از این کتک خوردن کودکان افغان در مدارس پسرانه ایران امری روزمره بود و این مساله برای وضعیت آموزشی افغانها عاملی اثر گذار بوده است. به مرور که افغانها بعنوان واقعیتی اجتماعی در ایران جا افتادند این مساله بسیار تقلیل پیدا کرد.نوعا کارهای یدی و زوری را خوب انجام می دهند و مهارتشان در حل مساله بسیار پایین است. ادامه دارد......
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی