در حیرت

ایران و سوریه

جمعه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۰، ۰۹:۳۵ ق.ظ
به مرور زمان دیگر کسی را نمی توان یافت که بطور جدی از موضع کشورمان نسبت به سوریه دفاع کند. با دوستی مباحثه ای بر سر حق بودن یا نبودن موضع ما در مساله سوریه داشتیم. ایشان طرفداری ما از ظلم را قبول نداشتند اما آن را یک مساله استراتژیک خواندند. اثبات اشتباه فاحش بودن این مساله نیازمند ید بیضا نیست. منتها این پست را نوشتم که یک جواب اصولی به این قضیه داده باشم.متمایل شدن به ظالمان گناه است و حاصل آن آتش است. چرا که فرمودست: ولاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار(به آنان که ظلم کردند متمایل نشوید که آتش با شما برسد). با این وجود تکلیف یاری رساندن به ظالم دیگر معلوم است. مرحوم دستغیب در گناهان کبیره "ستودن ظالم به طوری که سبب تقویت و شوکتش شود تا بتواند بیشتر ظلم کند یا اینکه او را با این ستایش جری تر کند" را نیز با استناد به روایات مشمول یاری رساندن به ظالم می داند.روایتی هست که می گوید کار اسلام تنها با اسلام پیش می رود و بس. بنابراین پیشرفت کار اسلام از مسیر کشتار و ظلم بی حد به مسلمانان عبور نمی کند. بنابراین آیا یک استراتژی اسلامی می تواند ما را بسوی حمایت از ظالم در حق اهل اسلام راهنمایی کند؟ آیا می توان یک ملت را فدای اهداف استراتژیک یک نظام کرد؟ آیا یک نظام اسلامی می تواند منافعش را با نادیده گرفتن ظلم آشکارا و ددمنشانه به مسلمانان و با ریخته شدن خون هزاران مسلمان که تنها حقوقشان را مطالبه می کنند، جستجو کند ؟  به مرور زمان دیگر کسی را نمی توان یافت که بطور جدی از موضع کشورمان نسبت به سوریه دفاع کند. با دوستی مباحثه ای بر سر حق بودن یا نبودن موضع ما در مساله سوریه داشتیم. ایشان طرفداری ما از ظلم را قبول نداشتند اما آن را یک مساله استراتژیک خواندند. اثبات اشتباه فاحش بودن این مساله نیازمند ید بیضا نیست. منتها این پست را نوشتم که یک جواب اصولی به این قضیه داده باشم.متمایل شدن به ظالمان گناه است و حاصل آن آتش است. چرا که فرمودست: ولاترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار(به آنان که ظلم کردند متمایل نشوید که آتش با شما برسد). با این وجود تکلیف یاری رساندن به ظالم دیگر معلوم است. مرحوم دستغیب در گناهان کبیره "ستودن ظالم به طوری که سبب تقویت و شوکتش شود تا بتواند بیشتر ظلم کند یا اینکه او را با این ستایش جری تر کند" را نیز با استناد به روایات مشمول یاری رساندن به ظالم می داند.روایتی هست که می گوید کار اسلام تنها با اسلام پیش می رود و بس. بنابراین پیشرفت کار اسلام از مسیر کشتار و ظلم بی حد به مسلمانان عبور نمی کند. بنابراین آیا یک استراتژی اسلامی می تواند ما را بسوی حمایت از ظالم در حق اهل اسلام راهنمایی کند؟ آیا می توان یک ملت را فدای اهداف استراتژیک یک نظام کرد؟ آیا یک نظام اسلامی می تواند منافعش را با نادیده گرفتن ظلم آشکارا و ددمنشانه به مسلمانان و با ریخته شدن خون هزاران مسلمان که تنها حقوقشان را مطالبه می کنند، جستجو کند ؟ آآیا در دفاع از ملت مظلوم فلسطین ملت مظلوم سوریه محق ترند یا حکومت جبار بعثی؟ آیا حکومت جبار بعثی دغدغه دفاع از حقوق مسلمین را دارد و یا صرفا حفظ قدرت خودش؟ آیا حکومتی که به راحتی و با خونسردی و تسلط خون هزاران نفر از مردمش را می ریزد در روز آزمایش حیات خود را ارجح خواهد دانست یا دفاع از کیان اسلام و سرزمین مقدس فلسطین؟ آیا  چنین حکومتی که برای بقا هر هزینه ای را می پردازد، روزی که زمان امتحان فرا رسد، منافع اسلام و فلسطین را وجه المصالحه حفظ حیات خود نخواهد کرد؟یک بحث دیگر این است که خود دولت سوریه و عملکردش برای ما استراتژیک نیست. اما لازم داریم که از سوریه بعنوان یک پایگاه استفاده کنیم و این مساله برای لبنان و فلسطین حیاتی است. این بحث با توجه به بندهای دیگر مطرح شده کاملا مردود است. چرا که نه سوری ها به لبنانی ها ارجحند، نه می توان با این حرفها به کشتار مسلمانان راضی شد. تنها منافع ما می تواند توجیه گر این مساله باشد.می گویند که دستان اسرائیل پشت پرده حوادث سوریه است.حضرت عباسی! چه فرقی وجود دارد میان قیام مردم مصر و بحرین و تونس و لیبی و یمن با قیام مردم سوریه؟ حکومتهایشان خودکامه، جبار و سفاک نیستند، که هستند؟(افعال بکار رفته بدرد یک سال پیش می خورد) مردم تحت ظلم و زیر تنگنا نیستند و حقوقشان و آزادیهایشان ضایع نمی شود، که می شود؟  آغاز کار از وقوع پدیده خیزش ملتهای عرب نشات نگرفته، که دقیقا اینگونه است؟ حال چطور می شود که یکی را اسرائیل باعث شده و دیگری را اسرائیل باعث نشده است؟ بی تردید همه این قیامها از یک جا شروع شده است و البته این یکی بیشتر مورد علاقه اسرائیل است. اما این مساله هیچ چیز را عوض نمی کند. آیا در صورتی که اسرائیل و آمریکا از این قضیه راضی باشند، مردم سوریه نباید حقشان را مطالبه کنند؟ آیا در حالی اسرائیل و آمریکا از سقوط صدام نفع بردند جهاان اسلام از سقوط صدام متضرر شد ؟ آیا مسلمانان باید همچنان سالهای سال اختناق و فشار و ظلم و اجحاف را تحمل کنند تا اسرائیل خوشحال نشود؟  آیا اسرائیل از بیداری ملتهای اسلامی بیشتر متضرر می شود یا استمرار تحکم حکومتهای بی لیاقت و ناکارآمد بر ملتهای مسلمان؟شما یک راه غیر از قیام به مردم سوریه نشان دهید که از طریق آن بتوانند حقوقشان را از ظلامان بعثی  بگیرند. به راستی ماهیتا چه تفاوتی دارد که  اسرائیل به مردم فلسطین ظلم کند و یا اسد به سوری ها ؟ آیا غیر از این است که ظلم ما مسلمین به مردم مان باعث شده امروز منافع مردم ما  برای از بین بردن حکومتهای ظالم با اسرائیل و آمریکا همسو باشد؟آیا آنچه بر سر فلسطین آمده وشکست خفت بار دنیای اسلام در برابر یهود بیشتر بخاطر قدرت اسرائیل بوده و یا بی کفایتی و ظلم پیشگی حکومتهای نا لایق؟چرا فکر می کنیم اگر حکومت دست مردم سوریه بیافتد هیات حاکمه جدید بر علیه منافع فلسطین عمل خواهند کرد؟ چرا فکر می کنیم  وجود یک حکومت مردمی در سوریه به نفع ما نیست؟ آیا وجود یک حکومت مردمی سوری در کنار ما مایه تقویت موضع  مسلمانان نخواهد شد؟ این موضع استراتژیک ما بد جوری بوی احساس قیومیت خود خوانده بر جهان اسلام می دهد. آیا از مجموع اینها نمی توان نتیجه گرفت که ما در مسائل سوریه منافع کوچک و کم ارزش(بطور نسبی) خودمان را دنبال می کنیم و نه منافع جهان اسلام و مسلمانان؟               مطالب مرتبط دموکراسی بد / استبداد خوب!؟ شمه ای از شام
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی