سیاست را جور دیگر باید دید!
يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۳۸ ق.ظ
تا قبل از هفتهی پیش، هر روز به سایت های خبری سر می زدم و تیترهای اخبار را یک دور مرور میکردم. در جایگاه آدم تحصیل کردهای که به مسائل سیاسی علاقهمند است وظیفه خود میدانستم که به اندازهی کافی اطلاعات سیاسی داشته باشم و از مسائل روز آگاه باشم. اکنون اما فکر میکنم چه فایده دارد که از این جور چیزها خبر داشته باشم؟ حالا هر چه ناامیدی و ناراحتی از تمام اوضاع 8 سال گذشته داشته ام جلوی چشمم است.
یادم هست وقتی سال 84 آقای احمدی نژاد در برابر آقای هاشمی رای آورد به خودم گفتم علت رای مردم خاطره ناخوشایند آنها از هاشمی بوده است. گفتم هنوز آقای احمدی نژاد را نشناخته اند و او را مذهبی و حامی مستضعفان میدانند. فکر کردم یک هفته فرصت بسیار کمی بوده است که صدای اکثریت نخبگان و کارشناسان عرصه های سیاسی و اقتصادی به گوش مردم عادی برسد و همین باعث شده است ایشان در دور دوم رای بیاورد.
سال 88 که دوباره آقای احمدی نژاد با زیرکی نام هاشمی را وسط آورد و با بی اخلاقی و دروغ دیگران را تخریب و از دولت خود دفاع کرد باز هم متعجب شدم از انتخاب مردم. بار دیگر به خودم گفتم رسانه ملی و بزرگان نظام پشتش بودهاند و بذل و بخشش های شب انتخاباتی مردم را فریب داده است تا نتوانند مصالح بلندمدت کشور را تشخیص دهند.
چند روز آینده هم انتخابات دیگری در راه است. اکنون فکر میکنم کدام کاندیدا با امدادهای غیبی روحانیان و نیروهای نظامی و سیاسیِ برخوردار از رانتهای دولتی پیروز میشود؟ فکر میکنم دوباره چگونه میتوانم انتخاب رئیس جمهور دیگری را که فقط ریش دارد و تسبیح و حرفهای خوبی می زند توجیه کنم؟ فکر میکنم جایگاه نخبگان و تاثیرشان در سیاست این کشور کجاست؟ فکر میکنم باز چه خوابی برای این مردم دیدهاند تا چند صباحی بیشتر قدرت خود را نگه دارند و از صندلیهای خود بلند نشوند؟
اکنون دیگر به سایت های خبری سر نمی زنم. می خواهم وقتم را بیشتر صرف پرداختن به ریشه ها کنم. بیشتر فلسفه سیاسی بخوانم. بدانم که این نا کارآمدی دولتهای جممهوری اسلامی و اوضاع ناهموار ناشی از بی عرضگی مردان سیاست است یا ناتوانی دین؟ می خواهم بدانم دموکراسی چگونه محقق می شود و در یک کشور حای پایش را محکم میکند. می خواهم بدانم نسبت دین و دموکراسی چیست؟ می خواهم لیبرالیسم را بررسی کنم تا بفهمم که این همه فحش به آن از سر کژفهمی است یا دانایی یا ترس از پرسش گری و آزادی مردم؟
اکنون زمان آن است که بدانیم اصلاحات جز از میان مردم نمی تواند پا بگیرد. بدانیم که آگاهی و پرسشگری دشمن اصلی انحصارطلبان و قدرت طلبان است. بدانیم که باید آگاهی خود را از سطح اخبار و اطلاعات بی فایدهی روز فراتر بریم. طوری که جریان ها و افکار و ریشه ها رابشناسیم. در این صورت ضرباتمان به سیاست بازان متدین اساسیتر و کاراتر است. هر چند شاید باید صبرمان بیشتر باشد. اما به جایش مطئنیم که ریشه های استبداد و خودرایی را برکنده ایم و خاک وطن را برای آزادی و عدالت و رفاه حاصلخیز کرده ایم.
- ۰ نظر
- ۰۵ خرداد ۹۲ ، ۰۳:۳۸