باطل کردن سحر آمار: یادداشتی درباره کتاب «چگونه با آمار دروغ بگوییم؟»
حتما مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری سال 88 را به خاطر دارید. کاندیداهای دو طرف مناظره هر کدام سعی میکردند آمار و ارقامی درباره نتایج اقتصادی و اجتماعی دورههای عملکرد خود و دیگری ارائه دهند و از این رهگذر، دورهی خود را درخشان نشان دهند و دورهی تصدی طرف مقابل را زیر سوال ببرند. در واقع، استفاده از آمار برای اقناع یا فریب افکار عمومی فقط در مناظرههای انتخاباتی اتفاق نمیافتد. سایتهای خبری و روزنامهها هر روز پر از آمارها و نمودارها و نتایج حاصل از تحقیقات آماری هستند، بعضیهایشان سعی میکنند دولت را تخریب کنند و بعضی دیگر در حمایت از سیاستهای دولت هستند. علم آمار در اصل قرار بوده علمی برای نتیجهگیری نظاممند و دقیق از رویدادها و پدیدههای حوزههای مختلف باشد، اما در بسیاری از مواقع این علم دستاویزی برای فریب افکار عمومی و کسب نتایج دلخواه از آنها میشود. از همین رو، مهم است که آمار و نحوه برداشت از اعداد و ارقام حاصل از آن را بشناسیم و تنها شنوندهی منفعل استدلالها و خبرهای آماری نباشیم.
کتاب «چگونه با آمار دروغ بگوییم؟» کتابی ساده، روان، و پرمغز درباره شناخت کاربردی از همین علم است. این کتاب که برگرفته از کتابی خارجی با همین عنوان است سعی کرده با بررسی مثالها و مسائل واقعی، تکنیکها و روشهای بازی با آمار را در جهت پنهانکاری و فریبکاری نشان دهد. این کتاب با وجود حجم کمی که دارد، بسیار آموزنده است و در معرفی و ترویج نگاه انتقادی به آمارهایی که هر روز شبیهشان را از رسانههای جمعی میشنویم بسیار موفق است.
در این کتاب، مولف در ساختاری نظاممند، قدم به قدم مراحل و بزنگاههای یک مطالعه آماری معتبر را بررسی میکند و راهکارهای وارونه جلوه دادن واقعیت را در هر کدام، با مثالهایی از دنیای واقعی شرح میدهد. مولف چنین هدفی را با طرح نحوه نمونهگیری و انتخاب نمونه اولیه و کسب اطلاعات از آنها شروع میکند. سپس به سراغ تحلیل اطلاعات خام به دست آمده از تحقیق آماری میرود و نقش تفاوتهای شاخصهایی مثل میانگین، میانه، عدد خام، نسبت و درصدها و مقایسههای زمانی را در برداشت نادرست از واقعیت ذکر میکند. مولف، فراتر از این، وارد حوزه تعریف لغات و مفاهیم در آمار هم میشود و نشان میدهد که چگونه مفاهیمی مثل خوشبختی و شادی و حتی مفاهیمی اقتصادی مثل تورم و بیکاری میتوانند تعاریف متعدد و غیر دقیق داشته باشند. کتاب در فصلهای انتهایی بر نمایش نتایج آمار در قالب نمودارها و ارائه آنها متمرکز میشود و دقت رتبهبندیهای مفاهیم غیر دقیقی مثل هوش و فساد اداری را در بین افراد و سازمانها زیر ذرهبین قرار میدهد.
فصل انتهایی کتاب چهارچوبی برای نگاه انتقادی به آمار مطرحشده ،از سوی رسانهها و سیاستمداران، ارائه میدهد. این چهار چوب خلاصه و محکم با 5 سوال درباره منبع آمار و اهداف و اغراض منتشرکنندگان آن، نحوه اجرای تحقیق آماری، دقت در اطلاعات حاشیهای آمار، و بررسی عقلی نتایج حاصل از آن ابزارهایی به دست میدهد که مخاطب خبرها و اطلاعات آماری با چشمانی باز ادعاهای مطرحشده را ببیند و تحت تاثیر استبداد اعداد قرار نگیرد و ظاهر تحلیلهای پوچ را نخورد.
کتاب «چگونه با آمار دروغ بگوییم؟» در 165 صفحه از سوی انتشارات دنیای اقتصاد منتشر شده است و ذوق و تلاش مولف آن، آقای حسین راهداری، رو بهروز و بومی کردن اطلاعات کتاب آن را ارزشمند وجذاب کرده است. این کتاب برای هر کسی که به نحوی آمار برایش مهم است و نمیخواهد بر اساس اطلاعات نادرست عوامفریبان و تیترهای جنجالی رسانهها نظر دهد و تحلیل کند بسیار مفید است. شاید اگر چنین کتابی قبل از سال 88 به بازار آمده بود و مردم به اندازه کافی از محتوای آن آگاه بودند، در مناظرهها چیزهای دیگری گفته میشد و هر کدام از شرکتکنندگان در مناظره به آسانی نمیتوانست واقعیات را به نفع خود مصادره کند و نظر مردم را به سمت خود برگرداند.
فقط کافیه یکم بی وجدان باشیم
خوشحال میشم وبم رو دنبال کنید ...