در حیرت

۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده است

نمایشگاه کتاب و چند حاشیه

چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۴:۲۵ ب.ظ
معمولاً  در فضای فرهنگی کشور نمایشگاه کتاب را مهم ترین رویداد فرهنگی سال قلمداد می کنند. من اما امسال بر خلاف همیشه در این نمایشگاه شرکت نکردم. اساساً برایم بی معنی شده است که ده روز وقت داشته باشی که بروی و هر چه می خواهی کتاب بخری. اصلاً کتاب مثل غذای آدمی است. مگر می شود رفت و برای کل سال آذوقه و مواد غذایی خرید؟ آدم گاهی دلش مزه هایی را می خواهد که نوبرانه است و باید بروی کف بازار تهیه شان کنی. گاهی هم تعادل بدن به هم می خورد و باید بروی سراغ یک ماده غذایی خاص. به همین نسبت هم کتاب کالایی است ذائقه ای و اگر انبارش کنی می گندد.  جنانچه سال ها نمایشگاه رفته ام و حاصلش شده است قفسه های پر از کتاب های خوانده نشده. پس امسال که قفسه هایم پر بود، سنگین و رنگین خانه نشستم و فقط اخبار نمایبشگاه را پیگیری کردم. گذشته از این مصلی برای برگزاری چنین نمایشگاهی ساخته نشده است. اینکه یک سالن را پارتیشن بندی کنی و بشود نمایشگاه کتاب، ار آن دست کارهایی است که فقط در ایران سابقه دارد. سالن بخش ناشران داخلی نه تهویه مناسبی دارد و نه از امکانات رفاهی و خدماتی مناسبی برخوردار است. تنها مزیت مصلی برای برگزاری چنین نمایشگاهی دسترسی آسان مردم به آن از طریف اتوبان های اطراف و  مترو است. این در حالی است که هر سال مسئولان لشکری و کشوری شعار می دهند که باید فضای مناسبی برای این رویداد تدارک دیده شود و نتیجه خرف هایشان جز چند خبر و مژده در رسانه ملی نیست.  اگر همچنان با خواندن مطالب فوق با من هم عقیده نیستید، کافی است عکس زیر را از این رویداد بین المللی و مهم فرهنگی ببینید! آن وقت شاید نظرتان عوض شود و پیش خودتان فکر کنید راست می گویند که فرهنگ در اینجا مهجور است و نمایشگاه کتاب ما بهترین جلوه ی آن است. پ.ن: برای آنان که ذوق شرکت در این نمایشگاه را دارند، راهنمایی نوشته ام که شاید به کارشان بیاید. این راهنما مربوط به پارسال است و فکر میکنم هنوز قابل استفاده باشد.
  • حیران

یک سالگی "در حیرت"

يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۷:۵۰ ق.ظ
این روزها یک سالگی "در حیرت" است. یک سال از آن روزی که حس کردم می توان در این دنیای مجازی حرف هایی زد و حرف هایی شنید می گذرد. آن روزها "در حیرت" را راه انداختم تا جبران صدای بلند و شور و هیجانی باشد که قبلا رودرو و در میان جمع داشتم. اما فلک آنقدر سخت گرفت که ترجیح دادم مجازی شوم و با فونت و قلم و در نهایت قیچی سروکار داشته باشم تا ارعاب و انگ و ...! اکنون "در حیرت" با دو نویسنده و نزدیک 135 پست هنوز دارد نفس می کشد. در تمام این پست ها سعی نویسندگان این بوده که اولا نوشته ها به قلم و زبان خودشان باشد و ثانیا حرفشان بی حساب نباشد. نوشتن با چنین معیاری سخت است و زمان گیر. چرا که هم باید خودت تازه و به روز باشی و هم وقت و احوالت روبه راه باشد. با این حال به نظر می رسد متوسط هر سه روز یک پست برای یک وبلاگ آمار خوبی باشد. در تمام این مدت دوستانی با من همراه بوده اند. گاهی با نظری ما را مفتخر کرده اند و گاهی با تشری راهمان را روشن. بی شک وبلاگ نویسی فقط نوشتن نیست و دیده شدن در آن انگیزه مهمی است. پس از تمام این دوستان تشکر میکنم بابت همراهی و اظهار نظراتشان و دعا میکنم برای دوام لطفشان. با تمام این مقدمات پا در راه دومین سال حیات " در حیرت" می گذاریم. باشد که هیچ وقت از حیرت به در نیاییم و همچنان پرسشگر و نقاد بمانیم.
  • حیران

کویر (شعری از قیصر امین پور)

پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۳۰ ق.ظ
خسته ام از این کویر ، این کویر کور و پیر این هبوط بی دلیل ، این سقوط ناگزیر آسمان بی هدف ، بادهای بی طرف ابرهای سر به راه ، بیدهای سر به زیر ای نظاره ی شگفت ، ای نگاه ناگهان !ای هماره در نظر ، ای هنوز بی نظیر !آیه آیه ات صریح ، سوره سوره ات فصیح !مثل خطی از هبوط ، مثل سطری از کویر مثل شعر ناگهان ، مثل گریه بی امان مثل لحظه های وحی ، اجتناب ناپذیرای مسافر غریب ، در دیار خویشتن با تو آشنا شدم ، با تو در همین مسیر !از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی دیدمت ولی چه دور ! دیدمت ولی چه دیر !این تویی در آن طرف ، پشت میله ها رها این منم در این طرف ، پشت میله ها اسیر دست خسته ی مرا ، مثل کودکی بگیر با خودت مرا ببر ، خسته ام از این کویر !
  • حیران

کویر زندگی

سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۲۴ ب.ظ
نمی‌دانم تا به حال شبی را در یک کویر گذرانده اید یا نه؟ شبی که هوا ابری باشد و ماه و ستاره‌ای در آسمان ندرخشد. معنی ظلمات و سیاهی را آنجاست که می‌شود فهمید. از هر طرف جز سیاهی و تاریکی چیزی به چشم نمی‌آید. آن موقع است که وحشت دل آدمی را می‌گیرد. گویی سیاهی قیری است که دارد تمام بدن را در خود می‌بلعد. چنین کسی مثل اینکه در مرداب افتاده است دست و پا می‌زند که این حجم سیاهی او را در خود غرق نکند. سر و صدا راه می‌اندازد تا تنهایی‌اش را فراموش کند. بی هدف به این طرف و آن طرف راه می‌افتد که یادش بماند هنوز زنده است. با تمام این تلاش‌ها، اما سیاهی کار خودش را می‌کند. آنقدر در او نفوذ می‌کند تا درونش هم سیاه شود. تا با آن حجم سیال یکی شود. و چه سخت است نفوذ سیاهی تا اعماق قلب و دلت.گاهی هم آدمی در کویر زندگی گیر می‌افتاد. و وای به حال کسی که در این مواقع ماه و ستارگان زندگی‌اش پنهان شوند و از آسمانش رخت بربندند. در این صورت تنهایی چنان بر او هجوم می‌آورد و گلویش را می‌فشارد که صدایش در نمی‌آید. نفسش به شماره می‌افتد و تنگی نفس می‌گیرد.برای چنین کسی تنها یک راه هست. اینکه آنقدر مقاومت کند که صبح فرارسد و سیاهی دست از سرش بردارد. یا شاید ستاره‌ای دلش به حالش بسوزد و ابرها را بشکافد تا نوری به او برسد. آن موقع است که آدمی افسوس یک شمع را می‌خورد. یک شعله یا چراغ که روشنایی بخشش باشد و امیدش را حفظ کند.
  • حیران

در خدمت و خطای احمدی نژاد

يكشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۴:۳۵ ب.ظ
در انتخابات خرداد هشتاد وچهار هیچ کس رتبه ای بهتر از آخر برای احمدی نژاد متصور نبود. اما در میان بهت همگان او بود که  به دور دوم راه یافت و با زرنگی مانند جدو کارها با استفاده از وزن طرف مقابل، حریف غول آسای خود را محکم بر زمین زد. و هیچ کس تصور نمی کرد که عرصه سیاست و اجتماع و اقتصاد کشور اینگونه با ظهور این فرد(و در واقع پدیده هزاره) متحول شود. به هر تقدیر گذشت آنچه که گذشت و اکنون پس از هفت سال در موقعیتی قرار گرفته ایم که تبعات اقدامات کوتاه مدت و بلند مدت وی مشخص شده است و بجز پاره ای مسائل می توان گفت که به نقطه ای رسیده ایم که می توانیم یک ارزیابی منصفانه و نزدیک به واقعیت از عملکرد وی داشته باشیم. اگر بخواهیم در ذم احمدی نژاد سخن بگوییم به نظر نگارنده  می توان پنج خطا و یا رویکرد نادرست احمدی نژاد را در موارد زیر خلاصه کرد(البته در موارد مذکور سعی شده در مورد وِیژگیهای فردی و صفات اخلاقی وی هیچگونه قضاوتی نشود و صرفا سیاست و اقتصاد پرداخته شود):   1.بی توجهی به کارشناسان و متخصصین و خود رایی در اداره امور کشور که با بی دانشی و بی تجربگی خود او و تیم وی بعلاوه چاشنی عوامگرایی و عوام فریبی همراه بود. 2.بی سیاستی، بی تدبیری و برخورد ماجراجویانه در سیاست خارجه. 3.بی توجهی به علم اقتصاد، تجارب سالهای پس از انقلاب و نظرات کارشناسان و در نتیجه فرصت سوزی های عظیم اقتصادی در استفاده از وضعیت رو به رشد اقتصادی کشور در ابتدای کار دولت نهم و در استفاده از درآمدهای هنگفت نفتی. 4.نخبه ستیزی در ساختار کابینه و تیم همراه. 5.مایه گذاشتن از همه کشور و نظام و سرمایه های ملی و اجتماعی و سیاسی برای موفقیت در راهی که فکر می کند راه درستی است، بگونه ای که گویی لحظه ای به اینکه بعد از وی کشور باید چه کند فکر نمی کند و اینکه همه چیز را از هرجایی که دستش می رسد برای چهار روز دوره قدرت خود خرج می کند. در یک کلام پنجمین رویکرد خطای احمدی نژاد را می توان  "دید سطحی و کوتاه مد ت وی به مسائل" دانست.    در ذم و مدح احمدی نژاد بسیار سخن رفته است و نیازی به تکرار مکررات نیست. آنچه در اینجا در پی آن هستیم "شرح خدمات ماندگار احمدی نژاد از دید منتقدان وی" می باشد. نکته ای که باید ذکر شود این است که هر آنچه در نظر مخالفان و منتقدان وی خدمت محسوب می شود الزاما از نظر هوادارنش حسن به حساب نخواهد آمد، همانگونه که گفته اند "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد". ادامه دارد......
  • حیران

رشد علمی: توهم یا وقعیت؟!

جمعه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۴:۵۵ ب.ظ
رتبه‌ی اول ایران در پیشرفت علمی در جهان، یکی از شواهدی است که مسئولین و متولیان علمی کشور با افتخار به آن اشاره می‌کنند تا بر جهش ایران برای تبدیل شدن به قدرت علمی و اقتصادی منطقه در سال‌های آینده تاکید کرده باشند. طبق آمار ارائه شده توسط مجله نیچر ایران در سال 2011 با رشد 20% در تعداد مقالات علمی، پرشتاب‌ترین کشور در رشد علمی بوده است. تعداد اسناد علمی ایران در طی سال‌های 2000 تا 2010 در نمودار شماره 1 آورده شده است.چنین آماری با بسیاری از ضعف‌ها و نشانه‌های هشدار در فضای علمی-اقتصادی ایران سازگار نیست. نفوذ روزافزون مهاجرت در میان نخبگان و تحصیل کردگان، امکانات نامتناسب دانشگاهی و بیکاری دانش آموختگان از جمله‌ی قرائن متضاد با واقعیت فوق است. شاید با موشکافی و بررسی بیشتر درباره جایگاه پیشرفت علمی ایران بتوان برای این ناهمگونی توضیح قانع کننده‌ای یافت.نمودار تعداد مقالات علمی ایران در طی سال های 2000-2010 رتبه‌ی اول ایران در پیشرفت علمی در جهان، یکی از شواهدی است که مسئولین و متولیان علمی کشور با افتخار به آن اشاره می‌کنند تا بر جهش ایران برای تبدیل شدن به قدرت علمی و اقتصادی منطقه در سال‌های آینده تاکید کرده باشند. طبق آمار ارائه شده توسط مجله نیچر ایران در سال 2011 با رشد 20% در تعداد مقالات علمی، پرشتاب‌ترین کشور در رشد علمی بوده است. تعداد اسناد علمی ایران در طی سال‌های 2000 تا 2010 در نمودار شماره 1 آورده شده است.چنین آماری با بسیاری از ضعف‌ها و نشانه‌های هشدار در فضای علمی-اقتصادی ایران سازگار نیست. نفوذ روزافزون مهاجرت در میان نخبگان و تحصیل کردگان، امکانات نامتناسب دانشگاهی و بیکاری دانش آموختگان از جمله‌ی قرائن متضاد با واقعیت فوق است. شاید با موشکافی و بررسی بیشتر درباره جایگاه پیشرفت علمی ایران بتوان برای این ناهمگونی توضیح قانع کننده‌ای یافت.نمودار تعداد مقالات علمی ایران در طی سال های 2000-2010 بهتر است قبل از هر چیز، ارتباط بین شاخص تعداد مقالات علمی و جایگاه اقتصادی ایران را بررسی کنیم. در آمار ارائه شده درباره‌ی جایگاه علمی بر اساس تعداد اسناد علمی، پنج کشور ایالات متحده، چین، بریتانیا، ژاپن و آلمان به ترتیب در رتبه‌های اول تا پنجم قرار گرفته‌اند. تمام این کشورها جزء اقتصادهای پویا و قدرتمند جهان هستند. نکته‌ی قابل توجه اما این است که زمانی می‌توان بر اساس جایگاه علمی یک کشور حکم به پیشرفت اقتصادی آن داد که بین دانشگاه به عنوان موتور تولید دانش و صنعت به عنوان چرخ‌های اقتصادی، ارتباط معقولی وجود داشته باشد. به بیان دیگر وجود یک چرخه‌ی مدیریت دانش است که موجب می‌شود، تحقیقات و پژوهش‌های انجام گرفته وارد سیر تجاری‌سازی و تولید ثروت گردند و بالعکس مسائل و مشکلات صنعتی یک کشور در دانشگاه‌ها حل شوند. متاسفانه چنین چرخه‌ای در ایران معیوب است و رابطه‌ای ارگانیک میان دانشگاه و  صنعت برقرار نیست. موضوع اکثر مقالات چاپ شده توسط دانشجویان ایرانی، مسائل مورد علاقه در فضای آکادمیک کشورهای پیشرفته است و با سطح نیازها ومشکلات صنایع ایران همخوانی ندارد. در این شرایط عملاً تلاش پژوهشگران ایرانی منجر به روان شدن حرکت چرخ‌های صنعت در کشورهای توسعه یافته می‌شود. فراتر از این، باید پرسید آیا شاخص تعداد مقالات و اسناد علمی یک کشور به تنهایی دالّ بر رشد علمی است؟  تعداد مقالات علمی، شاخصی است که حاکی از رشد کمّی پژوهش و تحقیقات در فضای دانشگاهی است. برای به دست آوردن تصویری جامع از توان علمی یک کشور، باید کیفیت پژوهش را هم مورد توجه قرار داد. به این منظور، می‌توان شاخص تعداد ارجاعات به مقاله‌های علمی را نشان دهنده‌ی محتوای پژوهشی موجود در آن‌ها دانست. در نمودار شماره 2، تعداد ارجاعات به مقاله‌های ایرانی در طی سال‌های 2000 تا 2010 آمده است نمودار 2- تعداد ارجاعات به مقالات علمی ایران در طی سال های 2000 تا 2010 با نگاهی به نمودار می‌توان دریافت در سال‌های اخیر بر خلاف تعداد مقالات، ارجاع به آن‌ها کاهش یافته است. این کاهش بیانگر کاهش کیفیت محتوایی مقالات است. به عبارت دیگر مقالات ایرانیان، از نظر علمی آن قدر با ارزش و غنی نبوده‌اند که به عنوان مبنا و مرجعی در کارهای پژوهشی دیگر واقع شوند. چنین نتیجه‌گیری با افزایش تعداد دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی و عدم افزایش امکانات دانشگاهی کاملاً همخوان است. تعداد دانشجویان بیشتر همراه با امکانات تحقیقاتی ثابت منجر به تعداد مقالات بیشتر با کیفیت علمی کمتر شده است. با توضیحات فوق باید گفت شاخص تعداد اسناد علمی برای اثبات رشد اقتصادی و علمی ایران کافی نیست. در ایران بسترهای لازم برای همبستگی رشد علمی و اقتصادی وجود ندارد. گذشته از این با وجود افزایش تعداد اسناد علمی کیفیت محتوایی این پژوهش‌ها که معیار مهمی در رشد علمی است، کاهش یافته است. شاید اکنون دیگر با شنیدن ادعای پیشرفت اقتصادی و علمی ایران بر اساس شاخص‌هایی از این دست باید نگران هم شد. چرا که چنین ادعاهایی ناشی از ساده‌انگاری متولیان علمی کشور و نادیده گرفتن شرایطی است که حاصلی جز توسعه نامتوازن و شکننده در ایران نخواهد داشت.
  • حیران

درباره عقب افتادگی ایران در علوم انسانی

دوشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۳۰ ق.ظ
یکی از شاخص‌های مورد توجه مسئولان وعلمی کشور برای اثبات جهش علمی ایران، تعداد مقالات بین المللی چاپ شده توسط دانشمندان، دانشجویان و پژوهشگران ایرانی است. طبق آمار منتشر شده در مجله نیچر که به رصد اسناد چاپ شده در مقالات معتبر بین المللی پرداخته است ایران در میان 40 کشور جهان از نظر پیشرفت علمی در جایگاه اول قرار گرفته است. منظور از پیشرفت علمی در این رتبه‌بندی درصد افزایش تعداد اسناد علمی نسبت به سال قبل است که ایران با رشد 20%  بیشترین شتاب در تولید علم را در دنیا داشته است.بر اساس بررسی رشته‌ای در این آمار، ایران در بین رشته‌های مهندسی شیمی، مهندسی مکانیک، مهندسی الکترونیک، روانشناسی، علوم اجتماعی و فلسفه به ترتیب دارای رتبه‌های 22، 23، 29، 41، 43 و 45 است. این رتبه‌بندی در نمودار شماره یک آورده شده است. با نگاهی به این آمار می‌توان دریافت که ایران در رشته‌های فنی دارای وضعیت بهتری است و در رشته‌های علوم انسانی جایگاه خوبی ندارد.  چنین واقعیتی را چگونه می‌توان توضیح داد؟ چرا جایگاه علمی ایران بین علوم انسانی و علوم فنی این قدر متفاوت است؟نمودار جایگاه علمی ایران بر اساس رشته های مهندسی و علوم انسانی شاید مهمترین عامل در عقب افتادگی علوم انسانی در ایران، عدم اعتقاد دولت به ارزشمندی این علوم و بی توجهی به آن است. از اولین سال‌های تصمیم دولتمردان به ارتقای اقتصاد ایران، تا دهه‌های اخیر راهکار دولت برای توسعه اقتصادی گسترش صنایع و سرمایه‌گذاری در بخش صنعتی کشور بوده است. بر اساس این نگاه، هر چه تعداد کارخانه‌ها بیشتر باشد، یعنی صنعت قوی‌تر است و هر چه صنعت تولید بیشتری داشته باشد، اقتصاد ایران شکوفاتر خواهد شد. به این ترتیب از ابتدای تأسیس دانشگاه، رتبه‌های برتر کنکور سراسری به سمت رشته‌های مهندسی و فنی سوق داده شده‌اند و افرادی به تحصیل در رشته‌های علوم انسانی پرداخته‌اند که ناتوان از ادامه تحصیل در رشته‌های دیگر بوده‌اند. طبیعی است در چنین شرایطی نیروی انسانی کارآمد و مولّد در زمینه‌های علوم اجتماعی و انسانی  تربیت نشده باشد و رشد چندانی در این علوم حاصل نشود.توضیح دیگری که می‌توان ارائه داد، مربوط به تفاوت مبادی و موضوعات مورد بررسی میان علوم انسانی و علوم فنی است. علوم فنی دارای موضوعاتی عینی و جهان‌شمول هستند. یک اتومبیل، یک برج تقطیر یا یک فضاپیما در کارکرد خود از اصول مشترکی پیروی می‌کنند که در همه جای دنیا یکسان است. بر اساس همین تشابه می‌توان خودرویی را که در آلمان تولید شده به به خیابان‌های تهران آورد و مورد استفاده قرار داد.علوم انسانی اما، چند وجهی است و پیچیدگی بیشتری دارد. موضوع این علوم ساحت فکری، روانی و رفتاری انسان به صورت فردی و جمعی است. انسانی که در زمان و مکان خودش معنا پیدا می‌کند. چنین خصوصیتی باعث شده است علوم انسانی وقتی کارایی و ثمربخشی داشته باشد که اولاً در مقام تئوری بومی شده باشد و ثانیاً در مقام عمل دانشمندانش به روش‌ها و شیوه‌های تحقیق در آن مسلط باشند. این تفاوت‌های تئوریک و عملی، در فضای ایران که از نظر علمی هنوز در مرحله ترجمه قرار دارد و تئوری پردازی در آن چندان پرمایه نیست، منجر به رشد و اقبال بیشتر به علوم فنی نسبت به علوم انسانی شده است.به نظر می‌رسد علوم انسانی برای رسیدن به جایگاه شایسته‌ی خود باید راه درازی در پیش دارد. از یک طرف باید سیاست‌گذاران به ارزش و نقش این علوم در توسعه و پیشرفت اقتصادی پی ببرند وآن را در صدر توجه خود قرار دهند. از طرف دیگر باید دانشگاهیان با عبور از مرحله ترجمه و پروش توانایی‌های خود به مرحله نقد علوم انسانی روز وارد شوند تا زمینه برای تأسیس مبانی بومی این علوم و کاربردهای مؤثر آن در جامعه، فرهنگ و اقتصاد ایران نمایان شود. در این صورت است که می‌توان به توسعه پایدار و متوازن ایران امیدوار بود.
  • حیران