در میانه برزخ (نقدی بر فیلم "زندگی خصوصی آقا و خانم میم")
پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۱، ۰۷:۴۲ ب.ظ
بعضی فیلمها درست مثل آیینهاند. میتوانی خود را تمام قد در آنها ببینی. با همان جزئیات واقعی که هر روز صبح در زندگی روزمرهات با آنها رو در رو میشوی. "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" یکی از همین فیلمهاست. فیلمی که روایتگر زندگی یک خانواده در درونیترنی لایههای آن است. فیلمی روان و هموار که با بازیهای خوب مثلث فرخ نژاد، کرامتی و حاتمی کیا تماشاگر را با شخصیتهای فیلم همراه میکند و آهسته آنها را به دنیای درونیشان راه میدهد.محسن ( با بازی فرخ نژاد) و آوا (با بازی مهتاب کرامتی) زوجی هستند که برای یک قرارداد کاری به تهران میآیند و در یکی از هتلهای معروف تهران ساکن میشوند. محسن سعی دارد با تغییر ظاهر و منش خود و همسرش شبیه آدمهایی شود که در مناسبات اقتصادی با آنها در ارتباط است. آدمهایی که از طبقه مرفه و قشر مدرن جامعه به حساب میآیند و به آسانی افرادی مثل او و همسرش را که از طبقه متوسط جامعه هستند در جمع خود راه نمیدهند. تمام گره فیلم در همین سعی محسن و کشمکشهای او با خود و خانوادهاش شکل میگیرد و ادامه مییابد."زندگی خصوصی آقا و خانم میم" به خوبی روایتگر سرگردانی و بحران هویت مرد ایرانی است. مردی که در میانهی دنیای مدرن و سنتی قرار گرفته است و هم میخواهد در دنیایی که موفقیت و خودنمایی از ارزشهای آن است سری در میان سرها باشد و هم نمیتواند و نمیخواهد یکسره ارزشهای سنتی خود را رها کند. فیلم به خوبی از پس روایت چنین تناقضهایی در رفتار و گفتار شخصیت اول فیلم بر آمده است و حتی فراتر از آن توانسته جنبههایی از این بحران هویت را در سطح روانشناختی و روحی او به نمایش بگذارد.هنر روح ا... حجازی در مقام کارگردان فیلم این بوده است که اثرات تضادی فرهنگی را در زندگی خصوصی یک زوج به گونهای روایت میکند که ردپایی از شعار زدگی و قضاوت در آن دیده نمیشود. تماشاگر در این فیلم گویی خود نفر چهارمی است در جمع خانواده سه نفره محسن و آوا. شخصیتی که فقط نظارهگر همان اتفاقاتی است که شخصیت اصلی فیلم با آنها روبروست و همین فهم همدلانهای را برای او فراهم میکند. به گونهای که بدون مرزبندی آدمهای قصه تا آخر همراه فیلم پیش رود و به خوبی پنهانکاریها و هذیان گوییهای زن و مرد فیلم را میفهمد و درک میکند.با وجود اینکه حضور و بازی فرخنژاد و شک او به همسرش باعث شده این فیلم شبیه "چهارشنبه سوری" اصغر فرهادی از آب در آید، اما نهایتاً گره گشایی فیلم و پایانش فیلم را از این شباهت بیرون میبرد و "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" را به فیلمی تبدیل میکند که بیانگر عمق نفوذ و اثرات تغییرات اجتماعی در روابط میان اعضای خانواده ایرانی است.شاید نمای ابتدایی و انتهایی فیلم به خوبی تمام فضا و داستان فیلم را به بیننده یادآوری میکند. ما هر کدام در خانوادههای خود چون ماشینی در میانه ترافیک و تجمع دیگر خانوادهها به سر میبریم. گاهی ممکن است در طی مدتی کوتاه آنقدر تحت تأثیر اطراف خود قرار بگیریم که دیگر ماشین خود را امن ندانیم و بیرون زدن از آن را ترجیح دهیم. شاید پس از دیدن این فیلم بهتر بتوان قدر این ماشین و سرنشینان آن را دانست و کمتر بخواهیم خود و دیگر اعضای خانواده خود را شبیه کسان دیگری کنیم.
- ۹۱/۰۹/۱۶