گداپروری دینی
شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۹:۳۵ ق.ظ
سلطانی بر مسندی نشسته. فردی دارای
کرامات و همینطور دارای توشه عظیم علم و تقوی. فردی که می تواند بیماری را با
اشاره ای درمان کند و مشکلی رو با دعایی گره گشایی و در کل دری از درهای خدا برای اجابت بندگان
است. در عین حال آشنا به انسان، به اجتماع و قدرت پاسخگویی به مشکلات غامض اجتماعی
است.
اگر چه در این درگاه برای مردم ساده دل
باز است که در موقع نیاز عطایی دریافت کنند و مریضی شفا دهند و با دلی پر ایمان از
این درگاه بازگردد، اما آیا اساسا شان این بارگاه و این سلطان این است که تنها گدا
پروری کند؟ آیا آنها که به راههای آسمانها آشنا ترند و توانایی راز گشودن از اسرار
و سنن الهی و همینطور پیچیدگی های اجتماع و انسان دارند، نشسته اند تا من
تحصیلکرده روشنفکر کاسه گدایی دستم بگیرم و برای پاس شدن چکها و شفای مریضان و....
بر سر و سینه ام بزنم چرا که "هر کس بگرید، یا بگریاند یا خود را به گریه بزند"
نمی دانم چه چیزی بر وی چطور می شود؟
چه بد عاقبت است جامعه ای که به درهای
رحمت الهی آویخته باشد و به دریای علم آگاهان به سنتهای خداوندی آشنایی پیدا کرده
باشد، اما رفتارش مانند کودکی باشد که پشت یک ابر کامپیوتر نشسته باشد و تنها می
تواند با آن گیم بازی کند و هنرش این باشد
که سال به سال با استفاده از دستاوردهای تکنولوژیک دیگران گیم مدل بالاتر و خوش
رنگ و لعاب تر با جنبه های سه بعدی و گرافیکی بهتری را بازی کند.
- ۹۱/۰۹/۰۴