فراموشی
جمعه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۰، ۰۹:۳۰ ب.ظ
می گویند ممکن است آنکه با او خندیده ای را فراموش کنی، اما فراموش کردن
کسی که با او گریسته ای آسان نیست. و من گویی باید چنان بر ذهنم چیره شوم
که بتوانم از عهده اش بر آیم!
اما
به این دلخوشم که سختی ها و رنج هاست که به رویش و رشد منجر می شود. پس
باید عاقلانه بنگرم و اسب سرکش احساس را افسار بندم. این بار شاید برای
فراموشی ابتدا باید خود را فراموش کنم.
به گمانم هامون یا کس دیگری بود که میگفت:"حقیقت ممکن است تلخ باشد اما ناامید کننده نیست."
پس باید امیدوار باشم به آموخته هایم و رشدی که از پس این فراموشی پدید می آید.
پ.ن: می گویند آدمی موجود فراموشکاری است. کاش این یادآوری و فراموشی دست خود آدم بود!
- ۹۰/۱۱/۲۸