همین حوالی/همین روزها
دوشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۰، ۰۵:۰۰ ب.ظ
از دور ردیفی از آدم ها را می بینم که پیاده رو را بسته اند. حدس می زنم صف شیر یا نانوایی باشد. جلوتر که می روم می بینم مردم با کارت هایی در دست جلوی خودپرداز ایستاده اند. یادم می افتد دیشب یارانه ها را به حساب واریز کرده اند.کمی آن طرفتر مردی با صندوق صدقات کلنجار می رود. دقیقتر که می شوم سیمی را در دستش می بینم. با وسواس دارد سعی میکند اسکناس های تا خورده داخل صندوق را بیرون بکشد. با بی تفاوتی از کنارش می گذرم. به فکر می افتم نزدیکترین خودپرداز در طی مسیرم کجاست!
- ۹۰/۰۳/۰۲