در حیرت!
چهارشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۸:۳۶ ق.ظ
برخاستن از خواب، صبحانه خوردن، به سرکار رفتن،
انجام کارهای مربوط به شغل، به خانه آمدن، شام خوردن و خوابیدن.
برای بسیاری هر یک از کلمات فوق، مرحله ای از
چرخه ای است که در آن گرفتار شدهاند. چرخه ای به نام روزمرگی!
روزمرگی همچون مردابی است که به تدریج آدمی را
در خود فرو میبرد. او را در پیوستگی و تناوب شب و روز همراه میکند و در غفلت و
فراموشی غرق. افراد معدودی هستند که این خاصیت روزمرگی را در مییابند و در تکاپو
میشوند برای غرق نشدن. برای یکی نشدن با نقشهایی که معیشت و اقتصاد بر آنها بار
کرده است. برای انسان ماندن در دنیایی که ماشینها محترمند و ارزش آفرین.
من آنچه را که ناجی انسانها از عادتهای روزمره است، "حیرت" مینامم. آنکه در
حیرت است، در جست و جوست. چنانکه عادتها وکلیشههای زندگی را به چالش میطلبد و
پرسیدن را میآغازد. و به این ترتیب کاشفی میشود در پی فهم زندگی. او متفاوت میبیند
و متفاوتتر میاندیشد. اندیشهاش از جنس حسابگری و زندگیاش از نوع بودن دیگر
چیزها در جهان نیست. اما چگونه میتوان به حیرت رسید؟
ما هر یک در برههای از زندگی خود "حیرتزده" بودهایم. اما
سنمان که بالاتر رفته است از حیرتمان هم کاسته شده است. کودکی پر از حیرتزدگی و
پرسش است. چرا که او اسیر کلیشهها و قالبهای خانواده و جامعه نشده است. و سر
اینکه نشاط کودکی در بزرکسالی گم میشود همین است که دیگر حیرتی در وجود آدمی نمیماند.
اینجا بهانهای است برای "در حیرت" بودن، آنچنان که شرحش رفت.
پس نترسید از دوباره کودک شدن و دوباره دیدن دنیا!
شاید این بار" در
حیرت" بودن، غبار و زنگار روزمرگی و خستگی را از تنمان به در کند!
پ.ن: به نظرم شازده کوچولوی اگزوپری هم خواسته است همین خصوصیت دوران
کودکیمان را یاد آوری کند. شازده کوچولو کنجکاو است و دائما میپرسد. وقتی نقاشی ای
را میبیند آنچنان ذهنش فراخ و فراتر از کلیشههاست که برایش معنی جدیدی خلق میکند.
بسیار از کارهای دنیای آدم بزرگها را به چالش میکشد و آنها را مسخره و بیهوده مینامد.
حسابگری بزرگترها را مانعی برای فهم زیبایی و لذت زندگی میداند. این بار شازده
کوچولو را بخوانید و درست به اندازه چیزهای مهم برای آدم بزرگها جدیتر نگاهش
کنید!
- ۹۰/۰۲/۰۷