در حیرت

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب قدر» ثبت شده است

دست های خالی ما و لطف خدا در شب قدر

شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۵ ق.ظ

هر سال شب های قدر که می رسد اگر هر چقدر هم بی حال باشم و تنبلی کنم، خودم را مقید می کنم که برای یک بار هم که شده دعای جوشن کبیر را بخوانم، دعایی که در آن در صد بند نام ها و صفات متفاوت خداوند آمده و آخر هر بند دعای رهایی از آتش دوزخ تکرار می شود. هر سال در هر حال و هوایی که باشم و درگیر هر گرفتاری که باشم چند تایی صفت و نام را پیدا می کنم که برای توسل من به خداوند و یاری گرفتن از او بهترین دستاویز است.  همین که به این صفات و اسامی می رسم آنقدر دلم آرام می شود که گویی خود خداوند خواسته به من بفهماند که تنها نیستم و آخرش باید به خودش مراجعه کنم تا گره ام باز شود و آرام گیرم. بعد آن موقع یک دل سیر دعا می کنم و مطمئن می شوم که چیزی فراتر از اراده و توانایی ما آدم ها هست که می توان به آن تکیه کرد و از او خواستنی ها را خواست.


امسال قبل از خواندن دعا از دوستی پرسیدم شب قدر کجا می روی و در پاسخ گفت مسجد محله مان و بعد هم بی مقدمه حال و هوای دلش را به زبان آورد و گفت که امسال گیج و سردر گم هستم و برایم دعا کن. امسال دعای جوشن کبیر را که می خواندم به یادم بود که برایش دعا کنم و همین که به «دلیل المتحرین» و «یا من الیه ملجأ المتحیرون» می رسیدم یاد آن جمله اش می افتادم و دعا می کردم که خداوند کمکش کند و دلش را آرام کند. بعد به «مقلب القلوب» و «یا من ینجی الهلکی» که می رسیدم یاد آشنایی می افتادم که علی رغم خانواده مذهبی اش، آنقدر از دین فاصله گرفته که غرق گناه و خطا شده است. برایش دعا می کردم که خداوند نجاتش دهد و کمکش کند که از گناه فاصله بگیرد و به راه صواب نزدیکتر شود. به «نعم الوکیل» و «یا کافی من استکفاه» که می رسیدم خودم را تصور می کردم که بسیاری از مواقع امید دارم به دیگران که کارم را با توصیه و سفارش و پارتی بازی راه بیاندازند و نگران عاقبت تلاش ها و کارهایم هستم و فراموش کرده ام که اگر کاری را به خدا بسپارم بهترین پارتی و بهترین آشنا می شود و خودش کار را راه می اندازد.


حوشن کبیر برای همین، همیشه برایم تازگی داشته و هیچ وقت از خواندنش خسته نشده ام. همیشه از این دعا چیزی پیدا می کنم که با آن به در خانه خدا بروم و دست خالی برنگردم. برای مایی که عین سیصد و شصت و پنج روز سال از عالم معنا و عبودیت خود غافل هستیم جز این هم راهی می ماند که برای توسل به خداوند از خودش چیزی یاد بگیریم؟ جوشن کبیر را که می خوانم یاد آن حرف دکتر شریعتی می افتم که می گوید خداوند حانشین همه نداشته های من است. ما حتی وقتی دست مان هم خالی است و پر از ضعف و نقص و نداشتن هایمان هستیم باید از خودش مایه بگذاریم و آنچه را که نداریم جبران کنیم.

  • حیران