در حیرت

۱۴ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است

زندگی ایرانیان: توهم توسعه، توقع رفاه

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۱، ۰۹:۳۵ ق.ظ
پست بسیار خوبیست و مطالب بسیار ارزشمندی داره. مخصوصا این قسمت: "جامعه هم بیمار شده و نشانه های نوعی اعتیاد مرگ آور را بروز میدهد. حاضر نیست زحمت کاشتن نهال و ساختن نهالستان را تحمل کند. دنبال میوه آماده است. گسترش فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی سبب شده تا او خودش را با مردم امروز اروپا مقایسه کند. دلش میخواهد روی میز صبحانه اش شکلات صبحانه nutella باشد و سوار ماشینهای مدل هیوندا، بنز و پژو شود، همانهایی که در خیابانهای اروپا هم دیده میشود و مارک ادکلنش فلان باشد و مارک لباسش بهمان باشد، قابلمه هایش و وسایل اتاق بچه اش "مارک" باشد و ... و ... . بله! البته که شکلات "مرسی" خوشمزه تر از آی سودا و مینوست، اما هموطن من، باغت آباد!" در همین موضوع این شعر هم بسیار زیباست.
  • حیران

درباره بی بی سی-بخش چهارم- چند نکته کوتاه

سه شنبه, ۵ دی ۱۳۹۱، ۰۹:۳۵ ق.ظ
چند نکته در باره بی بی سی. بی بی سی فارسی مشخصا ساختار ارزشی منطبق با غرب دارد و طبق اصل "از کوزه همان برون تراود که در اوست" برنامه های بی بی سی فارسی در جامعه ایران، مستقیما یا غیر مستقیم مروج فرهنگ و ارزشهای غربی هستند. این مساله در مصاحبه ها، گفتگوها و شیوه مطرح شدن مسائل توسط مجریان برنامه ها مشخص می شود. بی بی سی فارسی، خواسته یا ناخواسته، تبدیل به بستری شده است برای نزدیکی جوامع فارسی زبان. این شبکه بستری فراهم کرده که در آن کمابیش مردم کشورهای فارسی زبان با محوریت ایران از حال و احوال یکدیگر باخبر می شوند و با مشاهده برنامه ها بیش از پیش نسبت قرابتهایی که با یکدیگر دارند آگاه شوند. این مساله امتیاز ناخواسته ای برای ایران به ارمغان می آورد. چرا که اولا اصولا محوریت اخبار این شبکه مربوط به ایران است و بنابراین باعث می شود بینندگان افغان یا تاجیک یا ترکمن یا آذربایجانی شبکه بی بی سی همیشه در جریان آنچه در ایران می گذرد باشند. دوما  اکثرا مصاحبه های فرهنگی، مستندها و مسائل فکری مطرح شده در این شبکه حول محور هنرمندان و شخصیتهای ایرانی تهیه می شوند و در نتیجه این مساله منجر به ریشه دواندن بیشتر ایران در جوامع فارسی زبان می شود.  بدلیل محدودیتهای رسانه ای و بدلیل پاره ای مصلحت اندیشی ها،  فضای داخل کشور فضایی به نسبت بسته است و مردم ما پنجره های محدود و کنترل شده ای به سوی فضای خارج دارند. پنجره ای که جز هیجان و طرب و بافته های سیاسی (شوهای ماهواره ای یا فیلمهای سینمایی یا برنامه های مغرضانه و بعضا خنده دار ضد انقلاب در شبکه های تغذیه شده توسط صهیونیزم) چیزی فراتر داشته باشند. کانال ماهواره ای بی بی سی فارسی تنها شبکه ایست که در حال حاضر موفق شده است با بعضی قشرهای داخل کشور ارتباط برقرار کند و تصویر متفاوتی از دنیای خارج را به نمایش بگذارد. یکی از نکات جالب و قابل توجه در مورد بی بی سی این است که این رسانه، شبکه ارتباطی برزگ و حیرت انگیزی از ارتباطات با ایرانیان خارج از کشور دارد، بطوری که وقتی معدنچیان شیلی زیر زمین مدفون می شود بی بی سی با یک ایرانی  مقیم پایتخت شیلی (فردی که مشخصا نه صاحب تحصیلات است و نه فرد شاخصی است) ارتباط برقرار می کند که  وضعیت آن کشور را تشریح کند و وقتی بحث جام جهانی آفریقای جنوبی مطرح است، در شبکه بی بی سی  از یک ایرانی فعال در ورزش فوتبال کشور آفریقای جنوبی  اطلاعات گرفته می شود. به تعبیر دقیق تر در مورد هر مساله ای در هر کجای جهان بی بی سی یک ایرانی می شناسد که می تواند در مورد مساله با وی مصاحبه کند. اصولا وقتی دو نفر با هم کدورت دارند و شما روی مسائل اختلافشان مانور دهید به احتمال زیاد این عمل شما دیر یا زود به "دو به هم زنی" بدل خواهد شد و منشا تشدید اختلافات خواهد شد. این کاریست که رسانه ها می توانند در مورد افکار عمومی انجام دهند و میان دو جامعه و دو ملت و دو قومیت دو به هم زنی کنند. بارها شاهد بوده ام که بی بی سی بیش از حد روی نقطه ضعفهای ارتباطات میان ایرانیان و کشورهای عربی مانور مید هد و حتی یک بار در برنامه نوبت شما(برنامه ای که در آن مردم از طریق تلفن یا وب کم یا ایمیل درمورد موضوعی گفتگو می کنند) این مساله مورد بحث بود.
  • حیران
فضای فکری جامعه ما پر از خط قرمزهاست. معلوم نیست "خورده برده ای با کسی داریم" یا " ریگی به کفشمان است" که از مطرح شدن مسائل و راحت صحبت کردن در موردشان می ترسیم. در نتیجه جامعه ما پر است از مسائل فکری حل نشده و پر است از سئوالات بی پاسخ. با این وصف اولا سئوالات اساسی  در فضای عمومی مطرح نمی شوند، اگر هم مطرح شوند فضایی برای بحث بوجود نمی آید و اگر هم فضای بحث بوجود آید چندان طولی نمی کشد که کار به مشاجره می کشد و... در چنین شرایطی یکی از کارهای ارزشمندی که بی بی سی انجام می دهد، ایجاد فضایی برای بررسی چالشهای فکری روز ایران است. موفقیت بی بی سی در این مورد به چند مساله وابسته بوده است. اولا این رسانه مسلمادر اینکه مثلا درمورد اصل ولایت فقیه تند ترین سئوالات را بپرسد، یا نبوت پیامبر را زیر سئوال ببرد و یا حتی در مورد کارنامه رهبر انقلاب صحبت کند هیچ محدودیتی ندارد و فارغ از محدودیتها و خط قرمزها فعالیت می کند. دوما به نظر می رسد بی بی سی بستر ارتباطی بسیار قدرتمندی برای برقراری ارتباط و جلب همکاری فرهیختگان و صاحب نظران ایرانی خارج از کشور دارد. سوما رویکرد بی طرف بی بی سی باعث شده که این شبکه بتواند افرادی از طیفهای مختلف فکری و سیاسی را به برنامه های خود بکشاند. شاید هیچ مرجعی توانایی انجام آن را نداشته باشد که بتواند طیفهای مختلف فکری ایرانیان را برای گفتگو بر سر یک مساله جمع کند. چهارم اینکه وجود مجریان متبحر و بسیار با سواد و همینطور سیستم پشتیبانی کننده این برنامه ها باعث شده این رسانه بتواند بخوبی از پس جمع کردن این جلسات با کمترین حاشیه برآید. در مجموع محصولات بی بی سی در زمینه مسائل فکری بسیار ناب و بی نظیرند و قطعا برای بر طرف کردن یکی از نیازهای مبرم جامعه امروز ما(چالشهای فکری حل نشده) دارای اهمیت می باشد. البته نباید از این مساله گذشت که  بی بی سی و هر رسانه دیگر طبق نظام ارزشی خود برنامه تهیه می کند.
  • حیران
این ترانه را در فیلم "مینای شهر خاموش" شنیدم. فیلمی که در آن یکی از شخصیت های اصلی (آقای قناتی) بعد از آنکه دوستش با دختری که او عاشقش بوده ازدواج می کند دیگر مجرد می ماند. ترانه کاملاً متناسب با حال و هوای فیلم و کاراکترهای آن بود و به دلم نشست. متن و فایل آن را اینجا به اشتراک میگذارم. ترانه از زبان عاشقی است که عشق اش موجب دل شکستگی و خستگی او شده است. گویی او دیگر نمیخواهد عشق را تجربه کند و به خود زنهار می زند که وقتی چشمانی سیاه و زلفی پریشان می بیند خود را نگه دارد. او خسته شده است و از تلاش برای عشق دست بر میدارد. دلش به گواهی ترانه اش پیر و بی بال و پر شده است و قرار است از این به بعد فقط نظاره گر باشد. بی آنکه دلش را در گرو کسی بگذارد و به دنبال آهویی بدود. ترانه را کورس سرهنگ زاده با صدای محزون خودش خوانده است. اولین اجرای آن دهه 40 بوده است. زمانی دورتر از ما. شاید اکنون که عشق های ما پیامکی و اینترنتی شده است چنین ترانه ای بیمعنا باشد. اکنون  اگر در عشق دلی شکست، می توان آن را رها کرد و کسی دیگر را برگزید. به آسانی چند کلیک یا یکی دو پیامک. سریع و بی هزینه. دیگر چه معنایی دارد وقتی رنجیده خاطر و غصه دار شدی نخواهی عاشق شوی؟ یا مثل آقای قناتیِ فیلم تا وقتی پیر میشوی مجرد بمانی؟ این جور عشق ها از همان هایی است که می شد ترانه اش را در دهه های 40-50 شنید و حالا دیگر کمیاب و بی معنی شده اند. اکنون زمانی است ک دیگر حتی دل هایمان، عشق هایمان و دل بستن و بریدن هایمان با گذشته تفاوت دارد و ترانه هایمان هم به همان اندازه تغییر کرده اند. -------------------- متن ترانه "دیگه عاشق شدن فایده نداره" دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره ندارهدیگه دنبال آهو دویدن فایده نداره ندارهچرا این در و اون در میزنی ای دل غافلدیگه دل بستن و دل بریدن فایده نداره، ندارهوقتی ای دل به گیسوی پریشون میرسی خودتو نگه داروقتی ای دل به چشمون غزل خون می رسی خودتو نگه داردیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره ندارهدیگه دنبال آهو دویدن فایده نداره ندارهای دل دیگه بال و پر نداریداری پیر میشی و خبر نداریوقتی ای دل به گیسو پریشون می رسی خودتو نگه داروقتی ای دل به چشمون غزل خون می رسی خودتو نگه داردیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره ندارهدیگه دنبال آهو دویدن فایده نداره نداره ------------ دانلود ترانه خواننده: کوروس سرهنگ زاده؛ ترانه سرا و آهنگساز: جهانبخش پازوکی.
  • حیران