در حیرت

شمشیر دو لبه‌ی حضور نهادهای علمی در خلق ثروت

پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۳۰ ب.ظ
تقریبا همه شنیده‌ایم که استیو جابز، خالق فناوری اپل، نیمه‌کاره درسش را رها کرد تا ایده‌هایی را که داشت پی گیرد و در دنیای تجارت به جایی برسد. چنین سرنوشتی تنها ناشی از تیزهوشی و زیرکی استیو جابز برای کسب درآمد از ایده‌هایش یا ناشی از تنبلی او برای حضور در کلاس‌های درس نیست. اگر بخواهم به زبان اقتصادی سخن بگویم، استیو جابز عطای علم آموزی و کسب دانش را به لقای فناوری و تجاری‌سازی ایده‌هایش بخشید. در عالم اقتصاد، علم و فناوری را دو نهاد مرتبط و در هم تنیده و در عین حال متفاوت میدانند. تفاوتی که امروزه از جانب نهادهای سیاستگذار علم و فناوری در کشور نادیده گرفته شده است و همین غفلت می‌تواند نتایجی متفاوت از انتظار سیاستگذاران به بار آورد. ساده‌ترین تعریفی که می‌توان از فناوری ارائه کرد استفاده از دانش در خلق روش‌ها و محصولات جدید است. بر مبنای همین تعریف ساده و در عین حال صحیح از فناوری، می‌توان حکم به حضور استادان دانشگاه در دنیای فناوری و کسب ثروت از علم داد و منتظر بود تا به این طریق فناوری و ثروت آفرینی از دانش در کشور شکوفا شود. این همان راهی است که مدتی است نهادهای سیاستگذار علم و فناوری در کشور به دنبالش هستند. در واقع آن‌ها با تصویب آئین نامه‌هایی قصد حمایت از شرکت‌های دانش بنیان را دارند و از شرایط اصلی این شرکت‌ها حضور استادان دانشگاه در هیئت مدیره آن‌ها است. علاوه بر این طرح کلان، سال‌هاست که یکی از راه‌های حمایت از فناوری حمایت‌های مادی و مالی از استادان دانشگاه برای ایجاد فناوری و کسب ثروت از آموخته‌های علمی خود است. چنین حمایت‌هایی اگر چه امری خجسته و عامل توسعه فناوری در کشور است می‌تواند خطرات بلندمدتی برای هر دو نهاد علم و فناوری داشته باشد. در ابتدا لازم است کارکردهای هر دو نهاد علم و فناوری را با دقت بیشتری مرور کنیم. نهاد علم که مجموعه‌ای از زنجیره به هم پیوسته تولید علم، ارزیابی آن، و انتشار دانش را در برمی‌گیرد، مختص به پژوهش و تولید دانش است. در نهاد علم آموزش و تحقیق درباره‌ی حقایق علمی در اولویت است. استادان دانشگاه در نهاد علم مجموعه دانش و تجارب علمی خود را به دانشجویان می‌آموزانند و از طرف دیگر، با تحقیق و پژوهش در مرزهای علمی به گسترش دانش و کشف یا ابداع جدید در آن کمک می‌کنند. در کنار نهاد علم و در ارتباطی متناظر با آن، نهاد فناوری جای دارد. نهاد فناوری همانطور که از نامش پیداست اختصاص به تکنیک و فن دارد: یعنی روشی برای انجام کارها یا تولید کالاها. فناوری استفاده از دانش در دنیای عملی است و از همین رو، اولویت آن خلق ثروت، کسب سود، و افزایش توانایی و بهره‌وری است. در نهاد فناوری کشفیات و اختراعات خصوصی‌سازی می‌شوند و بنابراین دانش در آن جنبه خصوصی دارد. اگر مرز بین دو نهاد فوق نادیده گرفته شد، تشویق به حضور استادان دانشگاه در نهاد فناوری باعث مخدوش کارکردهای هر  دو نهاد و کاهش اثربخشی و بازدهی آن‌هاست. اولین خطر در اینباره آن است که هدف نهاد علم که کشف حقایق علمی است به کسب سود تغییر یابد و در نتیجه وظیفه اصلی نهاد علم کمرنگ شود. در این شرایط درستی یا نادرستی یافته‌های علمی یا ابداع دانشمندان جای خود را به تنظیم برنامه علمی بر اساس قابلیت‌های کشفیات و ابداعات در درآمدزایی می‌دهد. چنین جابه‌جایی با توجه به خصلت یافته‌های علمی که تخصصی است و بررسی درستی یا نادرستی آن برای عامه مردم یا کارگزاران دور از دسترس است اهمیت بیشتری می‌یابد. به این ترتیب می‌توانیم با یافته یا ابداعی روبرو شویم که نتایج آن برای افراد، یا جامعه زیان‌بار باشد و در عین حال، عملی شدن آن‌ها به سبب نتایج اقتصادی و سودآفرینی،  توسط عده‌ای دنبال شود. اگر هر دو نهاد علم و فناوری در جایگاه خود باشند، چنین یافته یا اختراعی توسط دانشمندان متعهد به اهداف غیرمادی فیلتر خواهد شد و پا به عرصه فناوری نخواهد گذاشت. حمایت صرف از خلق ثروت و تشویق به آن اما باعث حذف این فیلتر و برآوردن نهاده‌هایی از دنیای علم در فناوری است که در نهاد علم تأیید نشده است. چنین خطری را کژگزینی در عرصه فناوری می‌نامم. در واقع در این شرایط یافته‌ها و ابداعاتی مورد توجه قرار می‌گیرد که تایید نشده‌اند و اهداف مادیِ صرف مانع از کنار گذاشتن آن‌ها شده است.  خطر دوم که احتمالا بیشتر خود را نشان می‌دهد کژمنشی یا به تعبیر ساده‌تر مواجهه با فریبکاری علمی است، به این معنی که ادعاهای واهی از نهاد علم سر برآورد و برای کسب حمایت‌های مالی در نهاد فناوری عرضه شود. این خطر که در شرایط عدم شفافیت و نظارت نهادهای مسئول امکان بروز بیشتری می‌یابد ناشی از دخیل کردن انگیزه‌های مادی در نهاد علم و کمرنگ کردن تعهد اعضای فعال در آن است. در اینجا سود جویانی با استفاده از همان خاصیت پیچیدگی و تخصص یافته‌ها و ابداعات علمی، ادعاهایی را مطرح می‌کنند. ادعاهایی که در نهاد علم محلی از اعراب ندارند و صحت آن‌ها رد شده است. فریبکاری علمی پدیده‌ای است که نقص کارکرد نهاد علم را نشان می‌دهد و به راحتی می‌تواند در نهاد فناوری به اژدهایی غیرقابل کنترل تبدیل شود و بودجه‌ها و آورده‌های مالی را ببلعد و آتش آن دامن همه را بگیرد. در این شرایط، علم به جای آنکه موید صحت ادعاها شود به منبعی برای فریب حامیان مالی و مردم تبدیل می‌شود و به این ترتیب، روز به‌روز نقش اصلی خود را در جامعه از دست می‌دهد. به نظر می‌رسد وجود چنین خطراتی بوده است که از همان ابتدا باعث تفیکیک ظریفی بین نهاد علم و نهاد فناوری شده است. درست است که هدف غایی علم افزایش رفاه و آسایش و توانمندی انسان است، اما انگیزه‌های آن باید به اندازه همان ارزشمندی همان اهداف، خالصانه باقی بماند. اینکه به واسطه این هدف غایی انگیزه‌های مادی را ترویج کنیم آفاتی هم برای علم و هم برای فناوری دارد. توجه به این آفات و دیدن تفاوت میان علم و فناوری برای کسانی که طالب ارتقای علمی و شکوفایی فناورانه ایران هستند  بسیار مهم است و آن‌ها در تحقق اهدافشان بیشتر کمک می‌کند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی