در حیرت

نگاهی به خبر زلزله هنگام دفن آریل شارون

جمعه, ۲۷ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۰۵ ب.ظ
به تازگی خبری در سایت‌های و پایگاه‌های اطلاع‌رسانی فارسی منتشر شد که از وقوع زمین‌لرزه هنگام دفن آریل شارون، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی، حکایت داشت. چنین سایت‌هایی که اکثرشان هم رنگ و بوی ارزشی و اسلامی داشتند با آب و تاب این اخبار را نقل کردند تا به این طریق از واکنش زمین به دفن شارون بگویند و خباثت او را یادآوری کنند. این خبر از اخبار رسانه ملی هم پخش شد و در آن به نحو غیر مستقیم همان پیام را، که سایت‌های ذکر شده در تلاش برای بیانش بودند، به بیننده منتقل کردند. من مدت‌هاست که با چنین اخباری مشکل دارم. قبل از هر چیز بسیاری از آنها را جعلی و ساخته کسانی می‌دانم که می‌خواهند به هر طریقی عقیده و حقانیت خود را ثابت کنند. درباره این خبر هم اولین کاری که کردم بررسی صحت و سقم آن بود. اصل خبر درست بود. در هنگام دفن آریل شارون، زمین لرزه‌ای به مقیاس سه و نیم ریشتر در همان ناحیه دفن او رخ داده است. سایت‌های خارجی که این خبر را نقل کرده بودند، از وقوع زلزله‌هایی با همین شدت در هفته‌های گذشته هم گفته بودند و این زلزله‌ها را نشانه‌ای از خطر زلزله‌ای شدیدتر در این نواحی دانسته بودند. مسئله اصلی اما در این اخبار رویکرد خطرناکی است که در بهره‌برداری از آن‌ها به چشم میخورد. در واقع،  استفاده از امری ماواری فهم و درک آدم‌ها آسان‌ترین و در عین حال خطرناک‌ترین راه برای تبلیغ یک عقیده و اثبات حقانیت آن است. منظورم از امری ماواریی، همین توسل به عالم غیب و ادعاهایی خارج از اثبات و تجربه آدمی است. چنین راهی آسان است چون مردم عادی توجیهاتی از این دست را زود می‌پذیرند و بر مبنایش به چیزی عقیده پیدا می‌کنند. خطرناک است چون به خرافه پرستی منجر می‌شود و سوء استفاده شیادان و سیاست‌بازان از عقاید مردم را در پی دارد. وقوع یک زلزله هنگام دفن شارون می‌تواند واقعاً ناشی از اتفاقی غیبی باشد. ممکن هم هست که فقط یک اتفاق، زلزله را  با مراسم دفن شارون همزمان کرده باشد. اثبات اینکه واقعیت کدام است نه از عهده ما بر می‌آید و نه اصلاً می‌توان درباره‌اش جستجو کرد. ادعای اول رخدادی غیبی است و از دسترس فهم آدمی به دور است. برای همین هم عقیده و عمل بر مبنای خواب، مکاشفه یا امور غیبی در اسلام توصیه نمی‌شود و عالمان و بزرگان اسلام به فهم دین بر اساس استدلال و دلایل عقلانی تاکید کرده‌اند. فوت فرزند خردسال پیامبر شاید بارزترین اتفاق در تاریخ اسلام باشد که شبیه خبرهایی مثل خبر بالا است. هنگام فوت ابراهیم، پسر پیامبر اسلام، خسوفی رخ داد و آسمان تیره شد. در همان هنگام عده‌ای خورشید گرفتی را عرض تسلیت آسمان به پیامبر دانستند و آن را معجزه‌ای الهی و نشانه‌ای از اثبات حقانیت پیامبر معرفی کردند. پیامبر اما بلافاصله کسوف را پدیده‌ای طبیعی شمردند که باید به هنگام وقوعش نماز خواند و خداوند را سجده کرد. آن زمان، 1400 سال پیش، شاید آسان‌ترین راه برای پیامبر نسبت دادن کسوف به فوت فرزندش بود تا عقیده مردم را به دین محکم‌تر کند و بر حقانیت اسلام بیافزاد. شیوه پیامبر اما عوام فریبی و بهره از سادگی و نادانی مردم نبود. پس محکم در برابر خرافه رایج ایستاد و رسمی بنا نهاد تا تفاوت بین فریب و عقلانیت را نشان دهد. امروز اما، در سال 2014، آدم‌هایی هستند که به هر طریقی می‌کوشند تا نشان دهند بر حق هستند و به این ترتیب مدتی بیشتر بر جایی که نشسته‌اند بمانند. در عین حال آنان خود را سربازان همان پیامبر می دانند و ادعای تابعیت راستین از آئین و روش او را دارند. هنوز اما بسیاری به همان اندازه 1400 سال از او دور هستند و به همان اندازه صدایشان به حقانیت خود بلند است. مطالب مرتبط: استفاده ابزاری از دین: اصول تبلیغات رایج (قسمت اول) استفاده ابزاری از دین: مثال هایی از ایران (قسمت دوم)
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی