در حیرت

در این ایام وبلاگ‌های زیادی از عاشورا و محرم می‌گویند. هر یک به نحوی و از زاویه‌ای این واقعه تاریخی را می‌کاوند و وجهی از آن را برجسته می‌کنند. برای من اما واقعه‌ای شاید در ظاهر کم اهمیت در جریان عاشورا بسیار پر رنگ است. کم‌اهمیت از این نظر که رخ نداد و عملاً اثرگذار نبوده است. اما پررنگ و مهم از این منظر که اگر رخ می‌داد مسیر تاریخ را تغییر و وقایع بعدی را تحت‌الشعاع خود قرار می‌داد. ابتدا موقعیت آن را شرح می‌دهم تا حساسیت آن را ذکر کرده باشم و بعد هم درباره چند و چون رخ ندادنش می‌گویم.هنگامی که مسلم در کوفه، در خانه‌ی هانی، پنهان شده بود ابن زیاد به بهانه عیادت از شریک ابن اعور به خانه‌ی او می‌رود. مسلم در پس پرده‌ای پنهان می‌شود و در دست خنجری می‌گیرد تا به علامت طلب آب به ابن زیاد حمله کند و او را از پای در آورد. اوضاع همان‌طور که پیش‌بینی کرده بودند پیش می‌آید. ابن زیاد پشت به پرده می‌نشیند و در فرصتی مناسب شریک آب می‌خواهد و منتظر اقدام مسلم می‌ماند. مسلم اما از جای تکان نمی‌خورد و ابن زیاد که شرایط را مشکوک ‌می‌بیند از خانه هانی بیرون می‌زند و جان خود را نجات می‌دهد. همه چیز آماده بود تا آن کس را که به خون امام حسین و اصحابش تشنه بود بکشند و مسیر حوادث بعدی را تغییر دهند. چرا مسلم دست به اقدامی نزد و اجازه داد دشمن  قسم‌خورده‌ی نوه‌ی پیامبر زنده پایش را از آن خانه بیرون بگذارد؟علت اقدام نکردن مسلم تنها یک چیز بود: پایبندی به اخلاق جوانمردی و به یاد آوردن حدیثی از پیامبر. وی در پشت پرده به یاد روایتی می‌افتد که در آن پیامبر اصحابش را از حمله غافلگیرانه به مشرکان و دشمنان نهی کرده بود. وی این کار را خلاف جوانمردی می‌داند و در آن هنگام که نوبت اقدام وی بوده است با همین یادآوری سست می‌شود و دستش به خنجر نمی‌رود.درباره کار مسلم چه می‌توان گفت؟ آیا وی فرصتی طلایی برای منکوب دشمن و برچیدن بساط تزویر و مکر ابن‌زیاد را از دست نداد؟ آیا نمی‌ارزید این بار اصولش را زیر پا بگذارد و با فروکردن خنجر بر قلب ابن زیاد از وقوع حادثه‌ای هولناک و مصیبتی عظیم جلوگیری کند؟ آیا وی بصیرت لازم و بینش کافی برای اقدام مناسب را نداشت؟برای کسی که مصلحت در فرهنگ واژگانش جایگاه ویژه‌ای داشته باشد قطعا مسلم ابن عقیل اشتباه کرده است. مصلحت ایجاب می‌کرد وی اخلاق را برای این یک بار هم که شده زیر پا بگذارد و از کیان اسلام و حیثیت امامش دفاع کند. اصلاً حفظ اسلام که امامت عمود خیمه‌اش است اصل است و پای حفظ آن که برسد جوانمردی به چه کار می‌آید؟ مگر نه این است که اوجب واجبات همین است و نباید واجب دیگری را به آن اولویت داد. تازه زیرپاگذاشتن اخلاق که حرام نبوده است. آن‌ها ظالم بودند و با این یک ظلم کوچک از ظلم‌های بزرگ بعدی جلوگیری می‌شد و همه چیز تغییر می‌کرد.همه ‌این‌ها در چارچوب مصلحت‌اندیشی درست است و به جا. چارچوب شیعه‌ی اصیل اما اصول‌گرایی است و نه مصلحت‌اندیشی. اصولگرایی به معنای واقعی کلمه‌اش. یعنی پایبندی به اصول اخلاقی وشرعی حتی اگر به زیان خود و بر خلاف مصلحت تاریخ و سیاست و مناسبات قدرت باشد. عمل به همین طریق بوده است که در طی 1400 سال شیعه را زنده نگه داشته است و عالمان و معتقدان به آن را از فساد دنیا گرایی و توجیه حاکمان و سیاستمداران اعصار محتلف مبرّا کرده است. همین پایبندی بزرگان شیعه به اصول اخلاق بوده است که هنوز در قرن  بیست  و یکم، قرن عدالت‌طلبی و حقیقت‌جویی، آبرویی برای شیعه باقی گذاشته است و آن را از باقی مذاهب اسلامی که آلوده به سیاست و مصلحت و قدرت‌طلبی شده‌اند متمایز کرده است.شاید اگر در آن لحظه‌ی حساس مسلم‌ابن عقیل از پشت خنجر به ابن زیاد می‌زد تمام آن وقایع که ما برایش عزاداریم رخ نمی‌داد. آن موقع اما افتخاری نصیب امام حسین و شیعیان نمی‌شد که دینداران و بی‌دینان را به یک زبان به حق دعوت کنند و منادی جوانمردی و آزادگی در این دنیای آلوده به دروغ و فساد و تزویر باشند. آن لحظه‌ی حساس، ابن زیاد در گوشه‌ای از تاریخ و در کوفه کشته می‌شد اما حقانیت و پاکی امام حسین و شیعیانش به اثبات نمی‌رسید. اکنون ما عزادار همانی هستیم که هم دیندار بود و هم آزاده و این را در عمل و حرف خود و یارانش نشان داد و به یادگار گذاشت.
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی