در حیرت

درد و دل های یک وبلاگ نویس

دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۱۴ ق.ظ
اوایل که اینجا را راه انداختم این انگیزه را داشتم که و حرف و مطلب جدیدی در دنیای مجازی خلق کنم. خیلی وقت ها که به دنبال تحلیل یک واقعه، نقد فیلم یا معرفی کتابی در اینترنت جستجو میکردم، چیزی پیدا نمی کردم. می دیدم اگر همان چند خط و چند جمله ای را که در ذهن دارم جایی روی وب بگذارم یعنی حرف جدیدی به آن اضافه شده است. همین انگیزه ای شد برای ساختن "در حیرت". این انگیزه برای وبلاگ نویسی کمی بلندپروازانه و در عین حال سخت گیرانه است. اکثراً وبلاگ ها را می نویسند برای اینکه حرف دلشان را زده باشند. یک عده هم هستند که فقط می خواهند جایی داشته باشند برای کپی کردن و چسباندن مطالبی که خوششان می آید. این آخری را که کنار بگذاریم وبلاگ نویسی برای بیشتر آدم ها چیزی شبیه خاطره نویسی است. با این تفاوت که اینجا بلند بلند حرف هایشان را می گویند و دو نفر غریبه، دوست یا آشنا می توانند از ذهنشان یا زندگی شان با خبر باشند. کم کم که وبلاگ نویسی را ادامه دادم این هم برایم مهم شد که مطالب و نوشته هایم دیده شوند. یک آمارگیر بازدید این گوشه گذاشتم و هر روز چکش میکردم. وقتی این مقدار بیشتر می شد خوشحال می شدم و وقتی افت میکرد ناراحت. توقعم این بود که وبلاگم در طی یکی دو سال جای خودش را در وب باز کند و بتوانم از آن برای انتشار نظراتم استفاده کنم . این اواخر کم بودن بازدید کنندگان برایم ناامید کننده بود و حس کردم نتوانستم به اندازه ای که فعالیت داشته ام مخاطب جذب کنم. چون موضوع بیشتر نوشته هایم سیاسی بود ترجیح دادم گمنام بمانم و نام مستعار داشته باشم. این گونه دیگر دچار خودسانسوری ناشی از ترس و کنایه تنگ نظران نمی شدم. حسن این روش برای وبلاگ نویسی رهایی از همان قید و بندهایی است که گفتم. عیبش این است که بین وبلاگ و هویت واقعی ات فاصله می افتد. این مخصوصاً وقتی پررنگ تر می شود که بخواهی در حرف ها و بحث هایت با دیگران به وبلاگت ارجاع دهی و در دنیای واقعی وقتی خودت را معرفی می کنی حضور مجازی ات را هم یادآوری کنی. در ایتدای راه اندازی اینجا، وقتی با یکی از دوستانم که سابقه دوساله در وبلاگ نویسی داشت مشورت میکردم میگفت فضای وب جای نوشته های خیلی جدی و طولانی نیست. میگفت اینجا آدم ها می آیند تا چد صباحی را خوش باشند و بگردند و بروند. مثل مسافری که به شهری آمده است برای خوشگذرانی. نوشته هایم را مناسب فضای وب نمی دانست و به طور ضمنی می گفت با آن هدفی که داری اشتباهی آدرس را آمده ای. حالا که کمی با فاصله به وبلاگ نویسی ام نگاه میکنم حرف هایش بیراه نبوده است. اگر ورودی از جستجو را حذف کنم، خوانندگان ثابت این وبلاگ به روزی 20-30 نفر هم نمی رسد. این را که با بازدید وبلاگ های دیگر مقایسه میکنم میبینم چقدر حرف هایم کم مخاطب دارد. این در حالی است که بعضی پست های وبلاگ واقعا از من وقت و انرژی گرفته اند. وبلاگ نویسی در کنار همه این تجربیات، فرصت خوبی بوده است برای اینکه دوستان خوبی پیدا کنم. دوستانی که در نظر و عمل با هم اشتراکات زیادی داریم و همین برایم مایه دلگرمی است. حتی با بعضی هایشان در دنیای واقعی دوست شده ام و وبلاگ هایشان را که می خوانم انگار با لحن و صدای خودشان دارند با من حرف می زنند. نظرات تاکید کننده و منتقدشان بسیار برایم ارزشمند بوده و هست. اگر هنوز هم انگیزه ای به نوشتن دارم به همین واسطه است. با این حال به نظرم باید نگاهم به ولاگ نویسی را تغییر دهم تا آسان تر بتوانم بنویسم و بیشتر در اینجا حضور داشته باشم. بدون اینکه از خودم توقعات بالایی داشته باشم و بخواهم همه چیز را تمام و کمال به پیش ببرم. شاید در وبلاگ نویسی هم باید مثل خیلی جاهای دیگر زندگی همان طور که پیش می آید خوشی اش را بپذیری و جلو بروی. بدون برنامه ریزی دقیق  و حساب شده. مطالب مرتبط: آغاز وبلاگ نویسی: "در حیرت" یک سالگی "در حیرت" دو سالگی "در حیرت"
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی