در حیرت

ترک های وجودم

شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۳۸ ب.ظ
بعضی وقت ها آنقدر در زندگی ترک بر میدارم که به چشم برهم زدنی آماده شکستن می شوم. ترک هایی که به ظاهر کوچکند و بی اهمیت وقتی جمع می شوند قدرت این را دارند که مرا بشکنند و در هم بریزند. در این دو روز به سه نفر زنگ زدم و هیچ کدام  بر نداشتند. کسانی که اگر یکی شان با من تماس میگرفت و من تماس شان را می دیدم فورا زنگ می زدم و پیگیر بودم که کارشان را بدانم. به یکی شان دو بار زنگ زدم تنها برای اینکه سراغی بگیرم و احوالی بپرسم. از یکی دیگرشان مدت ها بود خبر نداشتم و دلم برایش تنگ شده بود. منتظر بودم و خبری نشد. نه تماسی و نه حتی پاسخی به یکی دو پیامکم. این ها شدند همان ترک های آخر. در کنار فشار کار و نوع کارم. در کنار تنبلی هایم. در کنار مشکلات اطرافیانم. در کنار توقعات و بده بستان های همکاران و وابستگانم. همه جمع شدند تا امشب در خود فرو روم و بگردم به دنبال دستاویزی که گم نشوم و در کویر تنهایی ام راهم را پیدا کنم. احساسی گلویم را می فشارد که نمی دانم چیست. شبیه تنهایی است یا نوعی خلاء. این طور مواقع قرآن خواندن آرامم میکند.بعضی وقت ها هم باید آنقدر بنویسم تا سبک شوم. تا راهم را پیدا کنم و بدانم که باید مثل بقیه باشم یا نه. که بدانم من حساس شده ام یا دیگران این قدر غرق در این زندگی. می نشینم فکر میکنم که چرا من برای دیگران ارزشی را قائلم که دیگران در حقم قائل نیستند. به اینکه شاید نباید روی دیگران به چیزی بیشتر از یک آشنا حساب کنم. همه اینها جمع شده اند و یکهو در برابرم قرار گرفته اند. بدتر از آن روی سرم ریخته اند و فکر و ذهنم را مشغول کرده اند. یادم هست بزرگی میگفت همه دلخوری ها و غصه های ما از توقعات ماست. من توقعم در همان حدی است که به دیگران نگاه و با انها برخورد میکنم. که سرشان کلاه نگذارم و بعضی هایشان را تحمل کنم و بعضی های دیگر را دوست بدارم. این ها توقع بزرگی است در این روزگار؟ همه اینها، روی هم، باری می شود که روی شانه هایم سنگینی می کند. دلم تنگ می شود برای کسی یا کسانی که مرا همان طور که هستند بخواهند و پای حرف هایم بنشینند و جوابم را بدهند. که بدانم من در این زندگی و در این دنیا کجا ایستاده ام و چقدر پایم را از گلیمم دارزتر کرده ام. کسی که ترک های وجودم را ترمیم کند و نگذارد بیشتر شوند تا یک وقت بشکنم.
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی