در حیرت

پیش‌بینی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم

دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۱۶ ق.ظ
الگوی رای مردم در انتخاباتمعمولاً سیستم را مجموعه ای از پارامترها و متغیرهای مرتبط به هم تعریف می کنند که در هماهنگی با یکدیگر واکنش نشان می دهند. با این دید، می توان بسیاری از پدیده های طبیعی و انسانی را سیستم هایی پیچیده دانست که در آن متغیرهای شناخته شده و ناشناخته ی بسیاری دخیل هستند. جامعه‌ی انسانی هم به همین تناسب سیستمی پویا و فعال است که از اقشار و طبقات و نقش های متفاوتی شکل گرفته است.برای پیش بینی رفتار یک سیستم در وضعیت های جدید اولین مرحله مدل سازی رفتار آن در وضعیت های مشابه است. به این منظور، با توجه به سابقه ی رفتار سیستم، مدلی از نوع واکنش آن ساخته می شود. پزشکان بر اساس همین تشابهات و سوابق یکسان از واکنش طبیعی بدن، می توانند دست به تشخیص یا معالجه انسان‌ها بزنند. درباره جامعه هم با بازبینی واکنش آن به اتفاقات مشابه، می‌توان به یک مدل ساده برای پیش بینی رفتار کلیت جامعه در آینده دست یافت. بر اساس دو مقدمه‌ی فوق، می توان یک روش برای پیش بینی رفتار ایرانیان در انتخابات ریاست جمهوری آینده پیشنهاد کرد. در این روش اولین سوال این است که ایرانیان در انتخابات قبلی به چه کسانی رای داده‌اند؟ یا به بیانی دیگر مردم ایران بر اساس چه الگویی دست به انتخاب رئیس جمهور زده‌اند؟ پس از پایان جنگ و اصلاح قانون اساسی که ریاست جمهوری جایگاه ممتازتری در نظام سیاسی ایران پیدا کرد تا کنون، 6 انتخابات برگزار شده است. اولین رئیس جمهور قدرتمند ایران اکبر هاشمی رفسنجانی بود که فردی مورد تأیید نظام و نزدیک به امام شناخته می شد. پس از او، با وجود حمایت گسترده حاکمیت، روحانیان و حتی مراجع از ناطق نوری، نام سید محمد خاتمی  از صندوق های رای بیرون آمد و وی برای مدت هشت سال رئیس جمهور ایران شد. در دوره‌ی بعد هم شگفتی دیگری رقم خورد و احمدی نژاد که فقط مدتی شهردار تهران بود توانست در دور دوم آقای هاشمی را شکست دهد و برای دو دوره‌ی دیگر در ساختمان پاستور اقامت گزیند. در اینجا به نظر می رسد دو الگو در رای دادن ایرانیان واضح است: اول اینکه مردم ایران 4 سال را برای بهبود اوضاع کشور و دیدن نتایج مدیریتی یک رئیس جمهور کافی نمی دانند. بنابراین هر بار یک نفر در دو دوره‌ی پشت سرهم به ریاست جمهوری می رسد. با فهم این الگو می‌توان به شانس کم میر حسین موسوی برای انتخاب شدن در دوره‌ی قبل پی برد و نتایج حاصل را چندان عجیب ندانست. دومین الگو مربوط به نحوه‌ی انتخاب رئیس جمهور است. اگر از انتخاب آقای هاشمی در سال 68 بگذریم که مستقیما تحت کاریزمای امام خمینی بود، یک اصل ثابت در انتخاب هر فرد، به عنوان رئیس جمهور ، نمایان است: نه به شرایط موجود و رای به نامزدی که نماد تغییر وضع فعلی باشد. بر اساس الگوی فوق، نامزدی که حامی شرایط موجود بوده شکست خورده است و آنکه منتقد وضع موجود بوده توانسته درصد بالایی از رای مردم را به دست بیاورد. به این ترتیب در سال 76 که همه‌ی نظام از آقای ناطق نوری حمایت می‌کرد وی به چهره حامی شرایط موجود تبدیل شد و نتوانست در برابر نامزد شناخته نشده‌ای، که حرف هایش بوی تغییر را می داد، به پیروزی برسد. با همین الگو، آقای احمدی نژاد با ادبیات و ظاهر و شخصیت خاص خود به نمادی از مبارزه با فساد اقتصادی، شکاف طبقاتی و بی بند و باری تبدیل شد و در مقابل آقای هاشمی، که سال‌ها چهره‌ی پشت پرده و مافیایی سیاست ایران خوانده می‌شد، به پیروزی رسید. به عبارتی دیگر، مدل انتخابات ریاست جمهوری را می توان در یک جمله خلاصه کرد: پیروزی در انتخابات به این بستگی دارد که چه کسی مسئول شرایط کشور باشد و کدام نامزد برای تغییر آن تواناتر است. بررسی جایگاه جریان ها و نامزدهای مطرح با فهم چنین الگویی بهتر می توان منازعات و بگو مگوها در فضای سیاسی کشور، در طی ماه‌های اخیر را درک کرد. در این مدت، آقای احمدی نژاد وضع نابسامان اقتصادی کشور را ناشی از تحریم‌های بین المللی عنوان می‌کند و خود را مسئول پرونده هسته ای ایران و مذاکرات با کشورهای غربی نمی داند. ضمن اینکه بارها از کسانی در مجلس و مراکز قدرتی فراتر از خود نام برده است که چوب لای چرخ دولت می‌گذارند و نمی‌گذارند دولت کارش را درست انجام دهد. دورکاری 11 روزه ایشان، پس از اعلام نظر رهبری پیرامون انتخاب آقای مشایی، و افشاگری درباره برادر اقای لاریجانی، رئیس مجلس، نقاط اوج تجلی این تقابل و فرافکنی بوده است. حامیان سنتی حکومت و اصولگرایان هم، با فراموشی مواضع گذشته‌ی خود، به منتقد احمدی‌نژاد تبدیل شده اند و همه‌ی کاسه و کوزه ها را بر سر بی لیاقتی و بی برنامگی دولت می‌شکنند. در این بین اما اصلاح طلبان با یادآوری نقدهای 8 سال گذشته‌ی خود، نتایج حاصل را ناشی از یکپارچگی حکومت، برنامه‌های اصولگرایان و حمایت همه جانبه‌ی بزرگان نظام از دولت می‌دانند و این اوضاع را به طرز تفکر اصولگرایی و حذف نخبگان از اداره امور کشور نسبت می دهند.با همین نگاه، می‌توان کاندیداهای مطرح در رقابت انتخابات را هم محک زد و و شانس پیروزی شان را سنجید: - آقای لنکرانی کسی است که 4 سال وزیر دولت احمدی نژاد بوده است. برگ برنده‌ی وی در انتخابات این است که از دولت اخراج شده است و بنابراین مسئول شرایط بد حاضر نیست. اما حامیان او کسانی هستند که پیش از این به همین قاطعیت فعلی از احمدی نژاد دفاع کرده اند و نتیجه اصرار ایشان بر اصلحیت آقای احمدی نژاد اوضاع فعلی است. از این گذشته وی دارای قدرت چندانی برای تغییر برخی رویکردهای کلی مثلا در مذاکرات نیست. بنابراین نمی توان وی را منتقد جدی وضع فعلی و توانا برای تغییر دانست. - به همین نسبت آقای جلیلی که خود دخیل در مذاکرات هسته ای  است نمی‌تواند مدعی تغییر روند فعلی سیاست خارجی باشد. وی باید بیشتر درباره عملکرد خود، که به تحریم‌های کمر شکن اقتصادی ختم شده است، جوابگو باشد. گذشته از این تبلیغ طرفدارن وی مبنی بر ساده زیستی و تواضع او ،پیش از این، از جانب احمدی نژاد استفاده شده است و دیگر حنایی است که در بین مردم رنگی ندارد.- آقای قالیباف در طول 8 سال شهرداری خود، هیچ‌گاه نقد جدی به دولت نکرده است. حداقل نقدهای او در حیطه تاخیر در تأمین اعتبارات شهرداری از طرف دولت بوده است. وی نمی‌تواند تمام قد از گذشته‌ی خود در مقام رئیس پلیسی دفاع کند و در حین حال همکاران سابق خود در نیروهای نظامی و سپاه را به تندی زیر سوال برد. از این گذشته پایگاه رای وی نامشخص است و گویی نمی‌داند باید چه کسانی را راضی نگه دارد.- آقای مشایی می‌تواند از توشه ای که احمدی نژاد در مخالفت با برادران قاچاقچی و تخریب‌چی برای خود جمع کند استفاده کرده است. و ی همچنین سابقه‌ی طرد از جانب دیگر مراکز قدرمند نظام از جمله رهبری را دارد و همین می تواند وی را چهره‌ای بالقوه برای فرافکنی مشکلات به جانب مقامات بالاتر کند و در نتیجه جایگاه طلبکاری را برای وی فراهم می آورد. شعار یارانه 250 هزار تومانی که دیگران مانع تحقق ان شده اند هم بر همین مبنا محملی برای زیربار نرفتن مسئولیت فشار اقتصادی به مردم خواهد بود.- آقای هاشمی در تمام 8 سال گذشته زیر تیغ نقد حامیان نظام بوده است. وی دیگر فردی ذی نفوذ به حساب نمی آید. فرزندانش را دستگیر و محاکمه کرده اند. او را از ریاست خبرگان برکنار کرده اند. هاشمی دیگر از نظر دوستدارن رهبری هم فردی حامی نظام . همراه رهبری حساب نمی‌شود، چه برسد به اینکه در ایجاد یا حمایت از شرایط فعلی نقشی داشته باشد. وی منتقدترین نامزد انتخابات است که به دلیل نقدهای خود تاوان سختی هم پرداخته است. هاشمی اینقدر شجاعت و تجربه دارد که سیاست خارجی را نقد کند و مسائلی غیر از اقتصاد را، مثل زندانیان سیاسی، فضای بسته و برخوردهای خشن، به چالش بطلبد و همان حرف های آخرین نماز جمعه خود را تکرار کند. اکنون آنقدر شرایط واضح هست که وی بدون استناد به آمار و ارقام اوضاع را بحرانی توصیف کند و کسی نتواند منکر حرف هایش شود.با این اوصاف  به نظر می رسد اکنون بر خلاف دوره های قبلی آقای هاشمی به منتقد نظام و حتی اپوزیسیون داخل نظام تبدیل شده است. چنین جایگاهی و از طرف دیگر دست به عصا رفتن نامزدهای دیگر در سخن گفتن از اوضاع سیاسی و اقتصادی باعث می شود وی شانس بالایی برای قرار گرفتن در یک طرف دوگانگی حامی-منتقد داشته باشد. جمع بندی بنا بر آنچه گفته شد، دو گانگی حامی- منتقد مهم ترین الگو برای انتخاب رئیس جمهور در میان مردم است. هر چقدر نامزدها بهتر بتوانند مشکلات را به گردن دیگران بیندازند و خود را منتقد نشان دهند در یک طرف این معادله قرار می گیرند و شانس بیشتری برای پیروزی دارند. البته اینکه چقدر حرف ها و تحلیل هایشان برای مردم باور پذیر باشد به این بستگی دارد که روی چه کسانی و چه عواملی انگشت گذارند و جقدر جرئت و شهامت برای رویارویی با بزرگان و صاحب منصبان سیاست دارند.قطعا در روزهای آینده با علنی و رسمی شدن فعالیت های نامزدها بهتر می توان شکل گیری این الگو و رفتار سیاسی اکثریت مردم را پیش بینی کرد. با این حال به نظر می رسد آقایان هاشمی و مشایی وجهه قابل قبولتری، برای انتقاد از مراکز قدرت نزدیک به بزرگان نظام، دارند. با توجه به اینکه احتمال رد صلاحیت آقای مشایی بالاست شانس هاشمی برای رفتن به ساختمان پاستور بیشتر است. با این حال باید نزدیک به 30 روز منتظر بود و از شگفتی های بازی سیاست در ایران غاقل نماند. شاید این بار هم فردی ناشناخته منتقد جدی نظام شود و دلها و عقل های مردمان ایران را برباید.
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی