در حیرت

هاشمی دوباره آمد...

يكشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۳۳ ق.ظ
84 که به میدان رقابت آمد هنوز زخم های اصلاح طلبان را بر تن داشت. آخر  شش سال قبلش در انتخابات مجلس شرکت کرده بود و نتوانسته بود حتی بدون حرف و حدیث در میان ده نفر برگزیده‌ی تهران باشد. آن زمان روزنامه نگاران اصلاحاتی تا توانستند درباره‌اش نوشتند و سیل اتهام و انتقاد و طعنه را به سویش سرازیر کردند. در انتخابات سال 84 بسیاری آمدنش را نشانه بازگشت کشور به عقب می‌دانستند. عده ای هم می گفتند دنیا طلبی‌اش  عامل تلاش مجدد وی برای ریاست جمهوری است. آن موقع خیلی از اطرافیانم مثل من دور اول به هاشمی رای ندادند. چنانچه فکر میکردند  باید دوران جدیدی را شروع کرد و آیت الله دیگر مرد میدان سیاست نیست. به دنبال ایده و نیروی جدیدتری بودند. دور دوم که رقابت بین احمدی نژاد و هاشمی درگرفت، بسیاری از اهل سیاست حرف ها و کارهای قبلی شان در قبال او را فراموش کردند و پشت سرش ایستادند. شاید تنها آن زمان بود که عده ای که بصیرت بیشتری داشتند فهمیدند طرف رقابت‌شان چه کسی است و با روی کار آمدنش چه بر سر اقتصاد و سیاست و فرهنگ می آید. فرصت اما کم بود و محدود. هر چه بیانیه دادند و سخنرانی کردند و صراحت به خرج دادند نتوانستند خاطره تورم بالا و اختناق دوران ریاست جمهوری هاشمی را از اذهان بزدایند. احمدی‌نژاد هم با زرنگی او را نماد اشرافیت و ثروت و مافیا نامید و خودش را نماینده فقرا و مستضعفان، که آمده تا حق شان را بستاند و کف دستشان گذارد. نتیجه آن شد که آیت الله شکست خورد و کار به دست احمدی نژاد گمنام افتاد. 4 سال بعد، همه به میرحسین موسوی چشم دوخته بودند تا با رسیدن به ریاست جمهوری قطاری را که بدون ترمز در حال حرکت بود کنترل کند. مردم از او خاطره خوبی داشتند. خودش مدت ها از سیاست دور بود و رنگ جناح ها و گروه های سیاسی مرسوم را به خود نگرفته بود. همه چیز آماده بود تا مردم به او اقبال نشان دهند و بار دیگر آدمی کارکشته و با تجربه بشود رئیس جمهور. باز هم اما احمدی نژاد پای هاشمی را به رقابت باز کرد و موسوی را آدم او نامید. خودش را قهرمان مبارزه با مافیای قدرت و ثروت معرفی کرد و از برنامه ریزی های مکرر برای سقوط و و خراب کردن خود پرده برداشت.  هاشمی تنها کاری که توانست کند نوشتن نامه ای بود به رهبری تا برای تاریخ باقی بماند و پیش بینی اش را به همگان اعلام کند. وی از رهبری خواست در آن برحه برایش حق پاسخ گویی قائل باشد و جلو بی اخلاقی ها و تهمت پراکنی های احمدی نژاد را بگیرد. نامه ای که نادیده گرفته شد وبسیاری بدون توجه به محتوایش به دلیل سلام نداشتن زیر سوالش بردند. نهایتا باز هم احمدی نژاد توانست با جمع کردن رای اقشاری که از هاشمی دل خوشی نداشتند یا از بی دینی خاتمی می نالیدند به پیروزی قاطعی دست یابد. از آن زمان به بعد هاشمی آماج حملات بسیاری بوده است. او را از نماز جمعه و ریاست خبرگان کنار گذاشتند، به او لقب ساکت فتنه و بعد یکی از سران فتنه را دادند. پسر و دخترش را جاسوس نامیدند و یکی را دستگیر و دیگری را محاکمه کردند. هاشمی اما، همچنان بر مسند تشخیص مصلحت نشسته بود و بر نظرش در آخرین نماز جمعه‌ی خود تاکید میکرد و اوضاع کشور را به نفع ملت و دولت نمی دانست. حالا هاشمی در سن 79 سالگی بار دیگر به رقابت انتخاباتی وارد شده است. دیگر در این سن و با این تجربه نمی توان او را دنیا طلب نامید.  در این 8 سال آنقدر علیه اش گفته اند و اقدام کرده اند که دیگر کسی نمی تواند او را پشت پرده قدرت بداند. در این مدت بسیاری از پیش بینی هایش به وقوع پیوسته است و کسی نمی تواند او را بی بصیرت بداند. اکنون با تورم غیررسمی 100 درصد و بیکاری همزمان کسی نمی تواند دوران اقتصادی او را که با رونق همراه بود فاجعه  تلقی کند. حالا هاشمی آمده است. اما با هیبتی متفاوت. اصلاح طلبان این بار حامی اش هستند. قشر ضعیف جامعه دیگر او را از اشراف نمی داند. از این گذشته، دوگانه فقیر و غنی یک بار مصرف شده است و این بار پاسخ گوی رقیب برای رای آوردن نیست. حالا دولت خود در مقابل متحدان سابقش ایستاده است. اوضاع نسبت به 8 سال پیش تغییرات زیادی کرده است. اکنون باید تا یک ماه دیگر منتظر بود تا دید این مرد کارکشته‌ی سیاست چگونه می تواند در دریای پر تلاطم انتخابات مسیرش را به سمت پیروزی طی کند...
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی