سناریوهای انتخاباتی اصلاح طلبان
جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۲، ۰۶:۵۶ ب.ظ
در روزهایی که به انتخابات نزدیک می شویم بحث های داغ و مفصلی درباره حضور هر یک از افراد و گروههای سیاسی در جریان است. در این میان، یکی از مهمترین موضوعات حضور یا عدم حضور اصلاح طلبان و نوع فعالیت آنان در عرصهی انتخابات است. اصلاح طلبان به واسطه اتفاقاتی که در سال 88 افتاد، تقریبا به طور کامل از صحنه سیاسی کشور حذف شدند. بسیاری از بزرگان و فعالان این جریان سیاسی به زندان افتادند و دیگران هم یا مجبور به سکوت شدند یا با به آنان اتهامات بسیاری زده شد. اینک، پس از 4 سال دوری از عرصه سیاسی، چالش پیش روی اصلاح طلبان این است که چگونه در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم شرکت کنند و با موجودی اجتماعی و سیاسی خود در آن سرمایه گذاری کنند. در این پست به اجمال سناریوهای محتمل حضور اصلاح طلبان در این انتخابات و نتایج ناشی از هر کدام از این سناریوها بررسی میشود. 1- کناره گیری از قدرت: اولین راه پیشنهادی برای اصلاح طلبان کناره گیری از فعالیت سیاسی است. به این ترتیب، دیگر در انتخابات سال 92 نامزدی رسمی از میان اصلاح طلبان معرفی نمیشود و آنان تلاشی برای حضور در قدرت نمیکنند. پیش فرض چنین راهی این است که ظرفیت و به تبع آن امکان فعالیت سیاسی در جمهوری اسلامی وجود ندارد. به بیان دیگر، کنش سیاسی اصلاح طلبی به خط قرمز حاکمیت تبدیل شده است. در نتیجه فعالیت سیاسی در جمهوری اسلامی یا باید همراه با عدول از معیارها و اهداف اصلاح طلبی و یا پرداخت هزینه به ازای هر فعالیت باشد. در این شرایط، راه عاقلانهتر این است که از عرصه سیاسی کناره گرفت و هزینه بیشتری بابت بازی در زمین حکومت نپرداخت.در تاریخ سیاسی پس از انقلاب، چنین راهی از جانبِ نهضت آزادی پیگیری شده است. اینان هم در میانهی دهه 60 از فعالیت سیاسی رسمی منع شدند. پس از آن چهرههای معروف این جریان فقط در عرصه فکری- سیاسی حضور داشتند و گهگاه با یک مصاحبه، مقاله یا سخنرانی نظرات خود پیرامون اوضاع سیاسی کشور را مطرح میکردند. کنارهگیری از قدرت برای اصلاح طلبان به معنی آغاز دوره جدیدی برای آنان است. دورهای که بستگی به ریشهها و امکانات این جریان میتواند به اثرگذاری بلند مدت و غیر مستقیم آنان در نسبت به سیاست یا فراموشی و انزوای آنان منتج شود. در حالت اول متفکران این جریان باید با حضور در دانشگاهها و نشریات و تریبونهای قابل دسترس در ترویج مبانی سیاسی اندیشهی اصلاح طلبی بکوشند و آتش اصلاح طلبی را در کوران حوادث آتی کشور زنده نگه دارند. در بلند مدت از دل تئوری پردازیها و تلاش اصلاح طلبان گروهها و احزاب جوانی بر میآیند که میتوانند در عرصه سیاسی به طور آشکار ظاهر شوند و به ردههای بالای قدرت دست پیدا کنند. اما اگر متفکران اصلاح طلب نه امکان ارتباط با جامعه و نه اندیشهی قابل عرضهای به مردم داشته باشند کم کم با گذر زمان محو و به جریانی تاریخی تبدیل میشوند که سابقهای در سیاست ایران داشتهاند. شاید به نوعی همان اتفاق که برای مجاهدین خلق اوایل دهه 60 افتاد.2- حضور حداکثری در انتخابات: استراتژی مطرح دیگر برای اصلاح طلبان این است که با تمام قوا در انتخابات شرکت کنند. به این معنی که بهترین فرد را از میان خود برگزینند و با تمام امکانات تبلیغاتی خود پشت سرش بایستند و سعی کنند تا دوباره به بالاترین مقام اجرایی کشور دست یابد.طرفدران این راه معتقدند فضای سیاسی در جمهوری اسلامی هنوز آنقدر بسته نشده است که نتوان در آن فعالیت کرد. همچنین در صورت حضور تمام قد در انتخابات، اولاً جریان اصلاح طلبی بالکل از امکان حضور در فرصتهای سیاسی آینده حذف نمیشود و با استفاده از فرصت انتخابات میتواند همچنان نظرات خود درباره اوضاع فعلی کشور و راهکارهای پیشنهادی برای اداره آن را به مردم منتقل کند و به این ترتیب در عرصه سیاسی به عنوان جریانی زنده و پویا باقی بماند.تنها مانع اساسی برای تحقق این استراتژی واکنش نهادهای امنیتی و سیاسی حاکمیت به آن است. نهادی مثل شوای نگهبان میتواند با ابزار نظارت استصوابی خود و نهادهای امنیتی مثل سپاه و وزارت اطلاعات میتوانند با رصد و ایجاد محدودیت برای فعالان سیاسی در اجرای این استراتژی اخلال ایجاد کنند و در نتیجه حاصلی جز ناکامی برای اصلاح طلبان به دست نیاید.این راه به نظر نگارنده بهترین استراتژی برای اصلاح طلبان است. چرا که توپ را به میدان حکومت میاندازد و در هر صورت به نوعی اصلاح طلبان به یک نتیجه حداکثری یا حداقلی دست پیدا میکنند. اگر امکان شرکت در انتخابات را داشته باشند شانس پیروزی و دستیابی به قدرت را دارند و اگر از جانب حکومت منع شوند، برچسب انفعال و حتی خیانت ،که به وضوح از جانب مخالفانشان امکان طرح دارد، به آنان زده نمیشود و همین تلاش برای تغییر وضع موجود و واکنش حاکمیت به آن برایشان در نزد مردم اقبال و اعتبار بیشتری را فراهم میآورد.3- حضور حداقلی و پراکنده: راه دیگری که پیش روی اصلاح طلبان است و به دلیل آنکه برخاسته از تصمیم جمعی و حساب شدهی آنان نیست به راحتی نمیتوان نام استراتژی را بر آن نهاد حضور پراکندهی منتسبان به تفکر اصلاحطلبی در انتخابات است. در این صورت، تعدادی از افرادی که خود را اصلاح طلب می نامند احساس تکلیف میکنند که در انتخابات شرکت کنند و با تشکیل ستادهای مردمی شروع به شعار پردازی و تبلیغ به نفع خود میکنند. این نوع کنش افراد اصلاح طلب بهترین نوع فعالیت آنان برای رقیب اصولگرا و جریانی از حاکمیت است که آنان را بر نمیتابد. چرا که رای حامی اصلاح طلبان را بین افراد مختلف میشکند و همین باعث به حداقل رساندن شانس پیروزیشان میشود و از طرف دیگر چون فکر جمعی و حمایت رسمی از آنان وجود ندارد از تمام ظرفیتهای رسانهای و مردمی اصلاح طلبان استفاده نمیشود. حتی در صورتی پیروزی یکی از افراد اصلاح طلب در این استراتژی، چون از حمایت و ارتباط خوبی با دیگران برخوردار نیست، دولتی که تشکیل میدهد دولتی با حضور قاطع و تاثیرگذار نخبگان اصلاح طلب نخواهد بود. مشابه این اتفاق برای اصلاح طلبان در نهمین دوره ریاست جمهوری رخ داد. در آن زمان هم چندین نفر از دولت اصلاحات نامزد شدند و با تقسیم رای بینشان در نهایت فردی ناشناخته و منتسب به اصولگریان به مرحله دوم انتخابات راه یافت. شاید اگر در همان زمان یک ائتلاف سیاسی قوی بین اصلاح طلبان شکل میگرفت اوضوع سیاسی کشور طور دیگری رقم میخورد.سه سناریوی فوق را میتوان سه راه محتمل حضور اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو دانست. هر کدام از این سه استراتژی پیش فرضها و نتایج متفاوتی دارد. اینکه کدام از این سناریوها به وقوع بپیوندد به آنچه در ماههای آتی اتفاق میافتد و به کنش افراد اثرگذار در انتخابات بستگی دارد. نسبتی که به دلیل فعالیت کمرنگ و مقطعی احزاب در ایران، باعث اتفاقات غیر قابل پیش بینی در سیاست ایران میشود. باید در دو ماه باقی مانده به نظاره نشست تا دید چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد و اصلاح طلبان چگونه در یازدهمین دوره انتخابات بالترین مقام اجرایی کشور شرکت خواهند کرد.
- ۹۲/۰۱/۲۳