فالی بر سر مزار حافظ
دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۳۰ ق.ظ
چند روز پیش رفته بودم شیراز. شهر شعر و فالوده و بهار نارنج. بر سر مزار حافظ نیتی کردم و فالی گرفتم. شعر زیر آمد:
به نظرم حافظ می خواسته وضعیتی را توصیف کند که در آن دل به چیزی یا کسی سپرده می شود و بعدتر راه رسیدن به آن بسته می شود. به طوری که در این امید و نا امیدی همان فرد هم نقشی دارد و همچو مطربی است که با موسیقیاش حال اهل دل را می گیرد و مانع از های و هوی آنان میشود. وی رخ نموده است و بعد از جلوه گری اش، رو گرفته است و خود را پنهان کرده است. بی هیچ توجهی به نتیجهی دلبری ها و اهمیتی به دل هایی که شوق او را دارند.
همیشه در فال حافظ یک بیت حرف آخر را می زند. در اینجا هم بیت واپسین این نقش را دارد. حافظ گفته است اگر میلی به وصال هست نباید سکوت کرد و تماشاچی بود. باید عشق ورزید و برای وصال تلاش کرد. در غیر این صورت مثل این است که بدون وضو کعبه را طواف کرد و سرانجام کار حاصلی نخواهد داشت.
- ۹۲/۰۱/۱۲