در حیرت

متن ترانه: شب به گلستان تنها منتظرت بودم                  باده ناکامی در هجر تو پیمودممنتظرت بودم ، منتظرت بودمآن شب جان‌فرسا من بی‌تو نیاسودم     وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودممنتظرت بودم ، منتظرت بودمبودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه     ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راهغمها به سرآمد ، زنگ غم دوران ، از دل بزدودممنتظرت بودم ، منتظرت بودمپیش گلها ، شاد و شیدا ، می‌خرامید آن قامت موزونتفتنة دوران دیدة تو ، از دل و جان ، من شده مفتونتدرآن عشق و جنون ، مفتون تو بودم            اکنون از دل من ، بشنو تو سرودممنتظرت بودم ، منتظرت بودممنتظرت بودم ، منتظرت بودم------------------دانلود "منتظرت بودم"با صدای داریوش رفیعی؛با صدای کیاوش.پ.ن: بعضی وقت ها انتظار کار دست آدم میدهد. وقتی از کسی چیزی انتظار داری و برآورده نمیشود جز سرخوردگی و یأس نتیجه ای نخواهد داشت. خوش به حال ترانه سرای این آهنگ که انتظارش به نامیدی و غصه تبدیل نشده است. خوش به حالش که  "منتظرت بودم" زمزمه اش شده است تا یار را ببیند و برایش بسراید.ادامه مطلب 5.0 چقدر سخت است که با دست خودت هر آنچه ساخته بودی را خراب کنی. چقدر سخت است تا یادبگیری نباید به کسی که روزی دوستش داشتی امیدی داشته باشی. سختی قضیه این است که باید با تبر و چکش بیفتی به جان دلت و در برابر دیدگان زارت تمام بنایی که خشت به خشت و آجر به آجر روی هم سوار کرده بودی را در هم بشکنی. دائم به خودت یادآوری کنی که او دیگر نیست و نمی خواهد باشد. باید سعی کنی او را از دلت بیرون کنی. یعنی او این طور خواسته است. باید سعی کنی کاری کنی که او را ببخشی و در عین حال بتوانی فراموشش کنی. ببخشی که تو را در اوج نیاز و احساست تنها گذاشت و رفت. فراموش کنی که چگونه در برابرت بی رحم بود و بیروح! سخت است دل بریدن. کار واقعا سختی است. چرا که آدمی را بیرحم میکند و سنگدل. سختی قضیه اینجاست که باید کاری کنی که دلت زنده بماند. باید طوری توجیه کنی دل شکستن هایت را که برایت دلی باقی بماند. که بتوانی عشقت را و غرورت را حفظ کنی. سخت است که بگردی دنبال دلیل برای نبودن با کسی که می خواستی جسم و روحت را با او شریک شوی. کسی که روزی میگشتی دنبال دلیل برای بودن با او. همه اینها خیلی سخت است. خیلی... 2. امروز باز هم با چند پیامک دلم را ویران کرد. شاید دارد خودش را نشان می دهد که ببین من چگونه هستم. خوب ببین تو برای من که هستی؟ قشنگ نگاه کن من چگونه تو را زا دلم بیرون کرده ام؟ امروز باز هم دلم شکست و جز این آهنگ از آلبومی از شجریان چیزی ورد زبانم نبود. برایش آروزی خیر میکنم. امیدوارم خداوند دلش را آرام کند و حداقل برای خودش بشود فاطمه قبل. من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی                   یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنیدل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست            تا ندانند حریفان که تو منظور منیدیگران چون بروند از نظر از دل بروند                           تو چنان در دل من رفته که جان در بدنیتو همایی و من خسته بیچاره گدای                           پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنیبنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم                         ور جوابم ندهی می‌رسدت کبر و منیمرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی                     تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنیمست بی خویشتن از خمر ظلومست و جهول               مستی از عشق نکو باشد و بی خویشتنیتو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ                        باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنیمن بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن                             غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنیخوان درویش به شیرینی و چربی بخورند                   سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی