استفاده ابزاری از دین: مثال هایی از ایران (قسمت دوم)
يكشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۱، ۱۰:۱۶ ق.ظ
در قسمت پیشینِ این نوشتار دو تکنیک روانشناختی در تبلیغات محصولات تجاری ذکر شد. "شرطی" سازی یک برند برای مخاطب و "برجسته سازی" ارزش و نقش یک محصول از طریق پیوند آن با نیازها و اعتقادات اساسی و بنیادی افراد دو روش مطرح و رایج در تبلیغات تجاری هستند. با این پیش فرض که در رقابتهای سیاسی هم یک حزب/ تئوری و شخصیت باید طوری تبلیغ شود که به مذاق مردم خوش آید، میتوان به اهمیت نقش دین در جامعهای که اکثریت مردمش دیندار هستند پی برد. در این قسمت به طور موردی استفاده از دین در روشهای تبلیغاتی سیاسی و عواقب آن بررسی میشود.یکی از وقایع مهم تاریخ شیعه واقعه عاشوراست. شور و شوقی که از این واقعه در میان مردم وجود دارد، باعث شده است وسیله بسیار مناسبی برای جلب مخاطب و تحکیم جایگاه یک فرد یا مسلک سیاسی در جامعه دینداران باشد. همین باعث شده، در ماه محرم بر منابر، پوسترها، سخنرانیها و نوشتهها و حتی دعاها ردپای روشنی از تبلیغ به نفع یا ضرر یک شخص و جریان سیاسی را شاهد باشیم. فقط کافی است پیوندی از آنچه مورد نظر است با شخصیتهای مورد نفرت یا محبوب و موقعیتهای پیش و پس از عاشورا برقرار شود. به خاطر دارم در دوران اصلاحات در محافل و مجلات اصلاح طلب بسیار از این سخن منسوب به امام حسین (ع) استفاده میشد که من برای اصلاح امور امت جدم قیام کردهام. بدین ترتیب با تکرار کلمه اصلاح و مشابهت ان با نام جریان سیاسی اصلاح طلبان تلاش میشد بین حس مثبت ناشی از حادثه عاشورا و جنبش اصلاحات تداعی معنی ایجاد شود.مورد دیگر مربوط به پوستری است که در آن شمر را روزگاری در صفین در جبهه امام علی(ع) و در عاشورا رویاروی امام حسین(ع) معرفی کرده است و بعد نتیجه گرفته است که فقط زمان میتوانست شمر را بشناساند. در واقع در این تبلیغ آشکارا رویگردانی و حذف مسئولان و عوامل مؤثر در انقلاب در این روزها امری عادی در تاریخ شیعی شمرده شده است و سعی شده بین شخصیت منفوری چون شمر و کسانی که در یکی دو سال گذشته در برابر حکومت قد علم کردهاند مشابهت و پیوندی برقرار شود.اما مهمتر از موارد فوق وقتی است که یک تئوری و گروه سیاسی طوری معرفی میشود که گویی رد یا تأیید آنها منجر به رد و تأیید یکی از مبانی و اصول اعتقادی شیعه میشود. از جمله این موارد حرفهای گفته شده در مستندی است که در آن پیشبینیهای نزدیک به ظهور را با شخصیتها و جریانهای حاضر در سیاست ایران یکی کردهاند. هر چند اکنون پس از زیادهروی این نوع رویکرد و آشکار شدن تضادها و بیعرضگیهای دولت این نوع تبلیغ قابلیت باورپذیری خود را از دست داده است. اما وقتی در منابر و محافل گفته شود که آقای احمدی نژاد همان شعیب ابن صالح موعود است که به یاری سید خراسانی میآید بین اعتقاد به ظهور و ایشان تناظری برقرار میشود که گویی رد یکی منجر به رد دیگری خواهد شد. در این موارد با استفاده از تکنیک برجسته سازی، یک عنصر سیاسی (اعم از شخص/حزب یا تئوری) به سطح بالاترِ مبانی دینی ارتقاء مییابد و جایگاه بسیار محکمی در میان مردم دیندار خواهد یافت.به نظر میرسد در جامعه ما بی شمار میتوان مثالهایی از این دست را ذکر کرد. در واقع به دلیل عمق نفوذ دین در میان مردم، چنین استفادهای از آن بسیار مؤثر و نتیجه بخش است و همین باعث تکرار آن به روشها و شکلهای متفاوت میشود.اما باید خاطر نشان کرد در بلند مدت این گونه استفاده از دین نتایجی بر ضدّ آن خواهد داشت. چنانچه اگر مسلک و شخصیت سیاسی وقتی بر سرکار است غیرعقلانی و غیر اخلاقی عمل کند با پیوند ایجاد شده بین آن و یکی از اجزاء دین، دین هم زیر سؤال میرود و خدشه دار میشود. اگر در طی نسلها تبلیغات این چنینی آنقدر گسترده شود که بین دین و یک تئوری/شخصیت سیاسی پیوند محکم و معنی داری (چه به لحاظ عاطفی و چه عقیدتی) شکل گیرد، عواقب و نتایج حاکمیت آن شخص/ عقیده سیاسی گریبانگیر دین را هم خواهد گرفت و مردم دیگر کاستیها و خطاهای زمان حال را برآمده از دین میدانند.در این شرایط دین گریزی و دین ستیزی در جامعه گسترش خواهد یافت و هر روز عده بیشتری از مؤمنان نسبت به دین و کارکردهایش بدبین خواهند شد. به این ترتیب دین که روزی مایه اعتبار و محبوبیت بوده به ضد خود تبدیل شده و در جامعه یک ارزش منفی و ناپسند تلقی می شود.شاید زمان آن رسیده است که دینداران با نگاهی به این نوع استفاده ابزاری از دین و عواقب محتمل، بیشتر دغدغه دین را داشته باشند تا سیاست یا علاقه به شخصیتهای سیاسی را. این طور شاید بتوان دین را به نه در حکم یک ابزار بلکه به عنوان منبع و چشمهای زندگی بخش حفظ کرد تا نسلهای بعدی هم از آب زلال آن بهرهمند شوند.
- ۹۱/۰۹/۲۶