در حیرت

جا مانده ایم-2

جمعه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۰، ۰۹:۳۵ ق.ظ
عقب ماندگی اقتصادی و علمی مهم است. اما عقب ماندگی اجتماعی  به مراتب از هر دو اینها بد تر است. هرچند اینها از هم جدا نیستند و لازم و ملزوم یکدیگرند. عقب ماندگی اقتصادی با یک استراتژی درست و ده بیست سال مدیریت قوی و رشدهای 6-7 درصدی(و نه بیشتر) تا حدودی تسکین پیدا می کند. عقب ماندگی علمی سرمایه گذاری می خواهد و پرورش نخبگان و مدیریت دانش خوب در سطح ملی(البته نه به همین سادگی اما باز هم قابل دستیابی است). اما آنچه  تغییر آن به مراتب سخت تر است، اجتماع است. چگونه جماعتی را که مسائلی مانند بی نظمی و قانون شکنی برایشان یک هنجار عادی است وتقلب را کیاست  دانسته و شراکت را امری زیانبار  و پر خطر می دانند، می توان به جماعتی که بتوانند خود مولد پیشرفت در سطح دنیای امروز باشند بدل کرد و در این جامعه سرمایه اجتماعی متناسب با زمان ایجاد کرد. آنهایی که خود را ملتی بزرگ و باشکوه می دانند(واقعیتی که مربوط به گذشته های خیلی دور است و در حال حاضر بیشتر به یک شوخی می ماند و نشانی از آن نیست) و هر کدامشان به وقت سخن چونان عقل کل زمانه اند، در خارج از کشور مایه خجالت همدیگرند و در داخل فرومایگی را جایگزین آزادگی کرده اند.   عقب ماندگی علمی و اقتصادی را می توان با کار کردن روی اقشار نخبه جامعه(اعم از نخبه اقتصادی و علمی) تاحدود زیادی بر طرف کرد. اما تغییر خیل عظیم توده ها کار بسیار مشکلی است، آن هم با یک ملت با هویت(که شاید بعضی وقتها بی هویتی نعمتی باشد برای خودش، چرا که چیزی که روی آن تعصب داشته باشد وجود ندارد و می تواند بر مبنای عقلش عمل کند نه مبتنی بر سنتهای اباء الاولین). آن هم توسط مسئولانی که حیات سیاسی شان به عقب ماندگی اجتماعی مردم بستگی دارد. ما در شرایطی قرار گرفته ایم که گذر زمان و آنچه بر ما گذشته، عادتهای ملی بسیار زیانباری را درون ما نهادینه کرده است.  عادتهایی که بعضا کاملا به آنها معتاد شده ایم و ترک آنها برای ما بسیار سخت و دردناک است و علاوه بر اینکه  ترکشان درایت و مدیریت می طلبد،  زمان بسیاری را نیز مطالبه می کند. اما با وجود این همه چالش اجتماعی و اعتیادهای مهلک جامعه ما و نوش داروهایی که از آنها  بصورت افیونی برای توده ها استفاده می کنند، چقدر این امکان وجود دارد (با این فرض که این عزم و این جهتگیری در ما بوجود آمده باشد)که زمانه به ما فرصت بازیابی و نوزایش را بدهد؟ آیا این دفعه(احتمالا کمتر از ده سال دیگر) که بار دیگر چوب روزگار ادبمان کرد و این آهوی خرامان بر زمین خورد، پلنگان و شیران زمانه فرصت برخواستن را به آن خواهند داد و یا آنچه قرنها پیش فردوسی دریغ داشت از وقوعش محقق خواهد شد؟
  • حیران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی